گزارش برنامه مته خونی (1700 متر) در فومن:

 

تاریخ اجرا: 94/2/18                  سرپرست: علیرضا سندیانی

 

جلودار: سمیرا عالی                    عقب دار: امیر داداشی              راهنما: حمید خرسندی

 

نفرات شرکت کننده: مریم تمدن- میترا تمدن- خانم موقر- سمیرا عالی- جابر صادق زاده- حمید خرسندی- امیر داداشی- شهرام ادیبی- محسن ادیبی- میثم بوستانی- امید کریمی-  مسعود زرچی- عارف عبداللهی- علیرضا سندیانی- میثم نوذری- امیر حسین ره- صالح غنی پور

 

به نام پروردگار یکتا

 

هر جای گیلان زیبایم طبیعتی دارد زیبا , شگفت انگیز و دست نخورده. یک جا رشته کوه های در هم تنیده ... یک جا صخره ها و سنگ ها و دیواره های با شکوه ... و یک جا با جنگل های پر شیب و زیبا .... مسیری بکر ... مسیری که با ریشه های در هم تنیده درختان پر برگ و زیبا و سر به فلک کشیده اش فرش شده ... آری آنجا که بر زمین قدم می گذاری پا بر ریشه های انبوه و قوی درختان می نهی ...  ولی آنقدر مقاوم و صبورند که درد را در خود فرو می خورند و تو را در آن خنکای مسیر عبورت با آن شیب تند و زیبا به سمت دشتی فراخ  فرا می خوانند. آری مسیر این هفته مسیری بود بسیار بکر و زیبا و عجیب... حتما باید آن را دوباره پیمایش کرد تا ناکامی این صعود با دیدن دشت زیبایش  از یادمان برود. به امید صعودی دوباره به این دشت زیبا یعنی مته خونی ( مته خوانی )

 

جمعه 18 اردیبهشت 94:

پس از ده دقیقه ای تاخیر در ساعت 5:40 از انزلی خارج شدیم. پس از عبور از علی آباد (5:55) – آبکنار (6:11)- سه راه ضیابر (6:17)- شارم- پشتمسار (6:25)- لادمخ (6:30)- لیموده- ماوردیان- سمت چپ میدان فومن را به سمت منطقه قلعه رودخان در ساعت 6:30 ادامه می دهیم. پس از عبور از تابلوی مناطق نوگوراب (6:46)- گشت- روستای کرد محله- گوراب پس- ملسکام , در ساعت 7:02 وارد منطقه قلعه رودخان می شویم. پس از گذر از روستای حیدر آلات در ساعت 7:15 به پای پله های قلعه رودخان می رسیم. ( البته مسیر دیگری هم برای رسیدن به مته خونی می باشد که از سمت منطقه فوشه فومن است.)  پس از پیاده شدن و انجام نرمشی کوتاه در ساعت 7:35 به راه افتادیم.

 

 

گاهی از مسیر پله ها می رفتیم و گاهی هم از جنگل کنار پلکان. هوا بسیار گرم بود و چیزی که بیشتر اذیت می کرد سر بودن سنگ های پله ها بود که در هنگام صعود و خیلی بیشتر در موقع برگشت مشکل ساز شد. بادی نداشتیم و دمای هوا حدود 12 درجه بود.

 

 

 

در ساعت 8:35 به خود قلعه رسیدیم و داخل قلعه حدود 20 دقیقه ای را برای صرف صبحانه سپری کردیم. در ساعت 9:05 از مسیر پاکوب جنگلی سمت راست قلعه به راه افتادیم.

 

 

 

مسیر از همان ابتدا پر شیب و جنگلی است و ما در ساعت 9:28 توقفی کوتاه داشتیم. گاهی آفتاب بر ما می تابید و گاهی پشت انبوه درختان زیبای مسیر پنهان می شد و ما از سایه لذت بخش برگ های انبوه درختان استفاده می کردیم.

 

 

 

ساعت حدود 11:20 بود که در مسیری رو به پایین قرار گرفتیم. سمت چپ دره و درخت بود و سمت راست یال پر شیب انتهایی که بعد متوجه شدیم که مسیر را اشتباها به جای کشیدن به بالا و سمت راست , به پایین و سمت چپ منحرف شدیم. در مسیر منطقه هموار گلپر ها قرار داشتیم.

 

 

مسیری که به اشتباه در آن قرار گرفتیم

 

ارتفاع حدود 1075 متر بود. با سختی بسیار یکی دو بار مسیر پر شیب سمت راستمان را بالا و پایین کردیم و از یال بالا سرمان صدای چند نفری می آمد. به همراه سرپرست و یکی از دوستان کمی سریعتر به سمت بالا راه افتادیم و گروه هم پشت سر ما به سمت یال بالایی بالا کشیدند. صدا متعلق به  4  نفر از هموطنان ما از زنجان بود که گویا از زنجان در راه بودند و پس از دو روز حالا در این مکان بودند. پس از اینکه گروه در مسیر اصلی قرار گرفت و صحبتی که راهنما با دوستان زنجانی انجام داد و اینکه از این یال تا مته خونی 2 ساعتی باقیست , با صلاحدید راهنما و سرپرست در همان جا پایان صعود اعلام شد و در ساعت 12:00 به سمت پایین حرکت کردیم.

 

 

 

خیلی دوست داشتم به مسیر ادامه دهیم چون وقتی روبرو را نگاه کردم مسیری بسیار شگفت و پر شیب با انبوهی از ریشه های درختان و سایه ایجاد شده در انتها بسان یک تونل بسیار زیبا  تو را به سوی خود جذب می کرد. باید حرف بزرگتر و راهنما را گوش داد پس رهسپار پایین شدیم. کم کم مه نیز فراز درختان را در بر گرفت.

 

 

ساعت 1:30 به قلعه رسیدیم و کمی پایین تر رفته و در یکی از  مناطق هموار خارج از پله های قلعه برای صرف ناهار توقف کردیم. ساعت 1:55 ظهر بود. پس از خوردن ناهار در هوای خنک و مطبوع ابری در ساعت  3:05 به راه افتادیم. مسیر پلکان فوق العاده لیز بود که هم برای ما و هم گردشگران منطقه مشکل ساز بود. چند جایی سر خوردیم و افتادیم. فکر می کنم به علت بارندگی دو شب گذشته اینقدر مسیر لغزنده شده بود. خلاصه در ساعت 4:00 پای مینی بوس بودیم و سوار شده و به سمت انزلی حرکت کردیم.

 

در انتها از آقای امیر حسین ره بابت کمک هایشان به دوستان در مسیر صعود تشکر می کنم. همچنین از آقای علیرضا سندیانی که اولین تجربه سرپرستی اش را خوب به اتمام رساند.

 

سپاس از همنوردان در این صعود

 

 

شاد و سلامت باشید

 

عالی

 

جهت دریافت فایل  PDF کلیک نمائید.

 

جهت مشاهده عکسهای برنامه کلیک نمائید.