جلسه هم اندیشی و گفتگو با عنوان " گذار از کوهنوردی سنتی به کوهنوردی نوین"

زمان : سه شنبه 5 /5 /95

مکان : خانه بوکس استادیوم انزلی

 

هیات کوهنوردی بندرانزلی جهت پررنگ نمودن اهمیت آموزش و یافتن راهکارهایی برای بهبود اوضاع کوهنوردی کنونی در انزلی از گروههای فعال درخواست برگزاری نشستی دوستانه نمود و اولین جلسه ی هم اندیشی با عنوان " گذر از کوهنوردی سنتی به مدرن" با تلاش گروه کوهنوردی دامون در سالن بوکس انزلی برگزار گردید.

در این نشست جمعی از اساتید و پیشکسوتان در کنار نسل جدید از کوهنوردی قرار گرفتند و با تبادل نظر و به اشتراک گذاشتن تجربه ها به نتایج قابل تاملی رسیدند. این نشست در ساعت 5:30 عصر شروع و ساعت 8:15 دقیقه به پایان رسید.

در ابتدای این نشست تعریف کوتاهی از سنت و مدرنیته توسط دبیر جلسه (مینا نوری زاد)  ارائه شد: اینکه واقعا سنت بهتر است یا مدرنیته؟ آیا سنت و مدرنیته در تقابل همند یا موازی با هم پیش می روند؟ سنت رفتار و باوری ست که در یک گروه یا جامعه از نسلی به نسل دیگر بدون تغییر منتقل می شود و معنای نمادین و اهمیت ویژه ای دارد حال آنکه در مدرنیته "تغییر" جزء جدایی نشدنی بوده و در گذر زمان رفتارها و باورهای جدید جایگزین پیشینیان میشود و تکنولوژی روز را پدید می آورد. زمینه های مختلف در کوهنوردی هم مستثنا از این امر نیست. پوشاک، تغذیه، مسیریابی و ... همگی سیر تحول خود را دارند و شاید پرداختن به تمام جزییات در یک جلسه نگنجد به همین لحاظ سه مبحث

- قیاس کوهنوردی در گذشته و امروز به لحاظ استفاده از مسیریابی

- نقاط اتکا در کوهنوردی گذشته و کوهنوردی امروز و بررسی سیر تحول

- بررسی عوامل تاثیرگذار در بروز شدن دانش کوهنوردی

در نشست " گذر از کوهنوردی سنتی به کوهنوردی مدرن"  مطرح شد و از حاضرین خواسته شد تا حول محور این سه مبحث به تبادل نظر بپردازند.

 

"از کوهنوردی سنتی چه مفهومی به ذهن شما خطور می کند؟ "آیا کوهنوردی سنتی، کوهنوردی بهتری است یا کوهنوردی مدرن؟!"

در ابتدای جلسه آقای فرهنگی با بیان سوالهایی چنینی افکار جمع را به چالش کشیدند و از جمع درخواست نمودند تا دیدگاهشان را در این زمینه بیان کنند.

در ابتدای صحبت آقای فریبرز صیاد در راستای سوال آقای فرهنگی به سابقه کوهنوردی و اکتشافی پدرشان در زمانهای قدیم اشاره نمودند و گفتند که آنها در گذشته برای آنکه مسیرهای پیمایشی خود را گم نکنند با رنگ، علامت گذاری می کردند.

امیرحسین ره: من از کوهنوردی سنتی یک تصویر سیاه و سفید دارم. تصورم برداشتن یک کوله پشتی پارچه ای و رفتن به ارتفاع است و اینکه بتوانی بدون راهنما مسیر را پیمایش کنی...

عباسی: به نظرم مقایسه ی این دو مفهوم کار درستی نیست و بحث بهتری و بدتری یا سختی یا آسانی نمی تواند معیار سنجش باشد و اینکه کوهنوردی اکنون به شکل مدرن انجام می گیرد بحث اجتناب ناپذیری است. و امکانات جدید خب لذت بیشتری را می دهد. ما در گذشته فقط لذت فکری از کوه می بردیم و شما در هر ورزشی اگر بیشترین توانت را به کار ببری لذت می بری . در کوهنوردی هم همینطور است. یک مثال می زنم لذت رانندگی با پیکان بیشتر است یا یک ماشین مدل جدید امروزی؟ خب مسلما لذت رانندگی با ماشین روز خیلی بیشتر است. استفاده از امکانات هم چنین نقشی دارد. با تمام صحبتها شاید بهتر باشد ما به دنبال نقاط اشتراک کوهنوردی سنتی و مدرن باشیم. به نظر شما کوهنوردی سنتی و مدرن چه نقاط اشتراکی با هم دارند؟

نوری زاد: به نظر من کوهنوردی سنتی پایه و اساس کوهنوردی نوین است. درسنامه های آموزشی کوهنوردی حاصل تجربه هایی هست که کوهنوردان با کسب تجربه در سالهای گذشته به آن رسیده اند. ما همیشه به صورت حضوری نمی توانیم از تجربه های پیشکسوتها استفاده کنیم ولی با استفاده از درسنامه های آموزشی شاید بتوانیم بخشی از مسایل را یاد بگیریم و کسب مهارت کنیم.

علی فرزانگان: به نظر من هم همونطور که آقای عباسی گفتند مقایسه این دو با هم غلط است و کوهنوردی سنتی و مدرن در دل هم هستند و با هم تلفیق شدند و هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در زمانهای خیلی پیش که ما کوهنوردی می کردیم در یک صعودی با آقای فرهنگی و آقای کیایی فر بودیم که آقای فرهنگی پایش سر خورد و داخل حفره ای افتادند و ما با امکاناتی که داشتیم هر کاری کردیم نتوانستیم ایشان را بیرون بیاریم ولی یک محلی از آنجا رد میشد در عرض چند دقیقه آقای فرهنگی را بیرون آوردند. گالش هم پوشیده بود...!

امید کیایی فر: کوهنوردی نوین در واقع استفاده از آخرین دستاوردهای کوهنوردی برای رسیدن به قله یا دیواره و کلا رسیدن به هدف اصلی کوهنورد است. به نظر من آقای عباسی در زمان خودش کوهنوردی نوین انجام می دادند! کوهنوردی در زمان شکل گیری به صورت سنتی ست ولی بعد از آن با آموزش های جدید شکل نوین به خودش می گیرد که ترکیبی است.

بهروز رسولی : کوهنوردان سنتی هم می توانند نوین صعود کنند هم سنتی. ولی جدیدها را اکنون نمی توان الزاما نوین دانست. اشراف داشتن به برنامه خود یک لذت است. اینکه مثلا بدانی فردا هوا برای صعود مناسب است یا نه، یا بتوانی مسیری را که میخواهی از google earth ببینی و با امکاناتی مثل جی پی اس مسیرت را ثبت کنی و ... اینها همه امکانات روز است که همگی باعث اشراف و البته لذت بردن از صعود می شود ولی برای کوهنوردی نوین اینها کافی نیست.

شهرام فرهنگی: من هم با نظر دوستان موافقم اینکه کوهنوردی نوین در هر زمان، تعریف خودش را دارد و عامل گذر زمان تعیین کننده کوهنوردی سنتی یا نوین نمی باشد. کلا کوهنوردی شامل 6 دسته است: 1) انگیزه 2) تجهیزات 3) آمادگی جسمانی 4) اطلاعات فنی 5) تغذیه 6) امداد و نجات

در ادامه نشست دبیر جلسه سوال دیگری را بدین شرح مطرح نمود:

"با اینکه امروز جوانان امکانات بیشتری دارند و می توانند لذت بیشتری ببرند پس چرا انگیزه برای کوهنوردی جدی در جوانان امروز پایین است؟ به نظر می آید در قدیم با اینکه کوهنوردی با امکانات ناچیز انجام می شد ولی انگیزه ها قویتر بود ولی امروزه خیلی کم است.

عباسی:  در گذشته کارهای جمعی کم بود. ورزش کوهنوردی قدیم در گذشته بیشتر تکیه بر افراد بود و مهارت فکری جزء جدایی ناپذیر از آن بود. من سال 48 کوهنوردی را شروع کردم. با کسی کوه می رفتم که تمام کوه را حس می کرد و مسیرهایی را می رفتیم که اکتشافی بود و همین به ما انگیزه می داد. سن کوهنوردی امروز پایین امده و برای بچه ها انگیزه ی خوبی است و بهتر است بین دانش آموزها کشیده شود و این انگیزه و روحیه جمعی در آنها به مرور بیشتر می شود.

شاکری: ما چند سال پیش با پیشنهاد آقای فلاحتی آموزش را وارد برنامه های گروه کردیم که خیلی برای بچه ها انگیزه ساز بود. اینکه مثلا در طول پیمایش به بچه ها طریقه استفاده از باتون را می آموختند یا در مورد چطور راه رفتن در شیب و سربالایی صحبت می کردند که خیلی موثر بود.

شهرام فرهنگی: تلنگر زدن به حس کنجکاوی در برنامه های کوهنوردی می تواند انگیزه ایجاد کند. باید در برنامه ها بچه ها را به گونه ای تشنه ی یادگیری کرد.

نیلوفر نیکفال: به نظر من انگیزه چیزی نیست که تزریقی باشد یک چیز درونی است. انجام یک کار انگیزه ی درونی میخواهد و به عوامل بیرونی ارتباطی پیدا نمی کند. آقای شاکری فرمودند که برنامه های آموزشی را در گروه بگنجانیم. وقتی مربی آموزش می دهند به این شکل نیست تمام افراد بیایند و گوش دهند و واقعا نمیتوان انتظار زیادی از جوانان داشت. از آنها هم وقتی می پرسی چرا نمی آیید: می گویند ای بابا ما آموزش میخواهیم چه کار؟ آمده ایم یک روز از طبیعت لذت ببریم... کلا بی انگیزگی باید از نظر جامعه شناسی بررسی شود چون در تمام مسایل زندگی تاثیر گذار هست.

شهرام فرهنگی: اینکه میگویند فردا برویم و لذت ببریم این خود انگیزه است.

فریبرز صیاد: در ایجاد انگیزه دو بحث مطرح هست یکی بخش طبیعت گردی هست و دیگری ماجراجویی. الان تمام نقشه های قرن بیستم که کامپیوتری شده حاصل اکتشافات است و اینکه در دنیای امروز همه چیز مشخص است به خاطر تلاش افراد ماجراجو است.

عباسی: انگیزه برای هر حرکتی وجود دارد درست است که درونی است ولی متاثر از عوامل بیرونی ست انسان از طبیعت تاثیر میگیرد. وقتی به چیزهای جذاب برخورد می کنی انگیزه ها یا تقویت می شود یا تغییر می کند یا از بین می رود و خارج از این سه حالت نیست. همینکه می روی طبیعت و می گویی : می روم بگردم با همان انگیزه وارد محیط می شوی اگر عوامل مثبت و برانگیزاننده وجود داشته باشد روحیه ی بیشتری می گیری.

شاکری: شروع کوهنوردی من به صورت گلگشتی بود آن موقع هم ما برای تفریح می رفتیم و به کسانی که قله میرفتیم می گفتیم : اینها دیوانه اند! میدیدیم صورتها همه قرمز شده عرق کرده و... از قله برگشتند ولی به مرور ما هم گفتیم رفتن به قله را امتحان کنیم؛ یک بار، دو بار و ... رفتیم و کم کم به جمع دیوانه ها پیوستیم...!

میهمانی از آستانه : در رشته کوهنوردی مقام اول یا دومی نداریم. انگیزه باید از دل شروع شود. انگیزه در کوهنوردی پایین است چون مقامی در کار نیست و مدالی نیست ...

 

در ادامه نشست خانم شجری کهن سوالی را از آقایان عباسی، کیایی فر، فرهنگی پرسیدند: چه شد که ادامه دادید و مراحل مربیگری را گذراندید و جدی کوهنوردی را دنبال کردید. واقعا چه عوامل تاثیرگذاری در زمان شما بود که امروز نیست؟

کیایی فر: در گذشته صعودهای مشترک با گروههای خوب (آرش و چکاد رشت) انگیزه ی خوبی برای ما بودند. آن موقع کربلایی بود و من در همان دوران با اکبر کفایتی آشنا شدم و به همین شکل با استانهای دیگر. کوهنوردی واقعا آدمهای خاص می خواهد و گروه ها باید آدمهای خاص را پیدا کنند. تنوع برنامه ها مهم است. گروهها برنامه های دوچرخه سواری، یخ نوردی، دیواره نوردی را در برنامه های خود بگنجانند.

عباسی: فعالیت هیات رشت در آن زمان خیلی موثر بود، حضور دکتر نظری و روش عملکردشان در کارهای تشکیلاتی بسیار تاثیر گذار بود و تکیه بر توانایی فردی داستانی است که در گذشته خیلی پررنگ بود.

فرهنگی: من اولین بار با آقای راجعی کوه رفتم ولی نمیدانستم چه کسی هستند و به کجا میروند. آنها تصمیم داشتند شاه معلم را از پشت صعود کنند... آن برنامه آنقدر برایم سنگین بود که آنجا گریه کردم چون ترسیده بودم. آنها وقتی ترس من را دیدند برنامه شان را کنسل کردند و با چنان مهربانی با من برخورد کردند که کلا دید من را عوض کرد تا جایی که کل زندگی من را تحت تاثیر قرار داد. کلا آن جرقه ی فکری برای گذار از مراحل رشد کوهنوردی خیلی مهم است.

 فرزین غلامین: من تفاوت کوهنوردی سنتی و مدرن را در دو عامل می دانم. یکی در ابزار و دیگری دیدگاه. به نظرم نقش آموزش خیلی مهم است تا آنجا که میگویم: اول آموزش بعد کوهنوردی ولی دوستان قبول نمی کنند. کار تشکیلاتی خیلی مهم است. سرپرست خوب، روابط عمومی خوب، پزشکیار خوب لازمه ی گروههاست. اینکه ما صعودهای هفته گذشته مان را حلاجی کنیم و جلسات منظم داشته باشیم. فرهنگسازی بین اقشار جامعه مهم است اینکه خانواده ها فرق کوهنوردی، کوهپیمایی و گلگشت را بدانند. هماهنگ سازی آموزش در گروهها اهمیت زیادی دارد و گروهها به سمت باشگاه شدن پیش بروند.

 

در ادامه نشست یکی از دوستان به مشکلات و مسایل مالی کوهنوردی اشاره کردند که به دلیل مسائل مالی ممکن است خیلی از جوانها ادامه ندهند و نباید مسایل مالی را نادیده گرفت.

در ادامه آقای بهروز رسولی (سرپرست گروه دامون) نظر میلاد ساحلی، امین حسین ره و آقای محمد امین معصومی را جویا شدند در مورد اینکه یک گروه برای تشویق و حمایت جوانان فعالی مثل شما چه کارهایی می تواند انجام دهد تا کوهنوردی را به شکل جدی تر دنبال کنید و در مقابل اعضا چه کمکی می توانند به گروه داشته باشند؟

میلاد ساحلی: به نظرم گروه در تشویق اعضا موثر است ولی خود اعضا هم باید برای پیشرفتشان وقت بگذارند. البته مساله مالی هم بخشی از داستان هست که اگر اعضا از طرف گروه حمایت شوند راحتتر می توانند به اهداف خود برسند و در آینده کمک کننده ی گروه باشند.

محمدامین معصومی: من کوهنوردی را از چکاد شروع کردم و در دامون ادامه دادم. به نظرم اگر کسی بخواهد پیشرفت کند به مرور جایگاه خود را در گروه دلخواهش پیدا می کند و شخصیت مستقل می یابد. من قله های زیادی را با گروههای دیگر صعود کردم و از طرف دامون هم همیشه حمایت شدم و اجرای برنامه های مشترک با گروه آوای رامسر برای من در صعود به اشترانکوه، شاه سفید کوه، سیالان (شمالی) بار تجربی زیادی داشت و برایم انگیزه ساز بود.

امیر حسین ره: به نظرم گروهها هر چقدر اعضای جدید را بیشتر وارد مباحث کنند و به آنها مسولیت دهند و از اعضا بخواهند که اگر در زمینه ای مهارت دارند به دوستان دیگر در گروه منتقل کنند نتیجه بهتری می گیرند.

 

نشست " گذر از کوهنوردی سنتی به مدرن" با صحبتهای خانم شجری کهن و ارائه نتایجی از جلسه ی هم اندیشی به پایان رسید.

نتایج نشست:

1) کوهنوردی سنتی با فاکتور زمان سنجیده نمی شود بلکه با نوع تفکر تغییر سنجش می شود.

2) لزوم تربیت مربی و همکاری مربیان حاضر و نخبگان کوهنوردی شهر با گروه ها

3) لزوم ارائه آموزش های تئوری

4) لزوم تقویت روحیه ماجراجویی، دانش پذیری و پرسش گری در کوهنوردان جدید

5) ارائه برنامه های مدون بلند مدت و کوتاه مدت توسط هیئت شهرستان و الگوبرداری از هیئت های موفق

6) داشتن نماینده در سیستمهای ملی و صعودهای سراسری

7) ابزار و تجهیزات شرط لازم هست اما کافی نیست...

 

با سپاس

مینا نوری زاد