برنامه هفته سوم آبان ماه ۱۴۰۰ گروه کوهنوردی دامون بندرانزلی در تاریخ بیست و یکم، به مقصد روستای گیلوندرود ماسوله، با سرپرستی یلدا رمضانی و ۴۱ شرکت کننده اجرا شد.

عوامل برنامه عبارت بودند از:

راهنما: صالح غنی پور

جلودار: الهام پوررسا، حمید نوربخش

عقب دار: سیامک اشکان زاده

کوهیار ها: مریم پورنعمت، رضا نوذری، مهرشاد بروجردی، سینا ابیشی، فرزین اصلانی، مسعود قلی زاده

روستای «گیلوندرود» یا «گیلوان رود» با نام قدیمی «گیلندروئه خاله» در مسیر جاده فومن به ماسوله و در ۸ کیلومتری ماسوله در استان گیلان قرار دارد که با یک جاده فرعی به طول سه کیلومتر از مسیر اصلی فومن جدا می شود. این روستا دارای ۶ خانوار بوده (سال ۹۵) و همچنین، برق این منطقه ازطریق پنل های خورشیدی تامین می شود. از جاذبه های گردشگری این روستا می توان به آبشار «باسکمون یا بازکمان» و همچنین آبشار «خونه دره» یا «دره خونین» اشاره نمود که در مسیر باسکمون قرار دارد و بدلیل رنگ قهوه ای مایل به قرمز دیواره آن، محلی ها معتقدند که یکی از اولیای الهی سوار بر اسبش در این آبشار به شهادت رسیده و مکان مقدسی به شمار می رود.

 

گروه راس ساعت ۶:۱۵ از بندرانزلی خارج شده و ساعت ۷:۱۵ به فومن رسید و ساعت ۸:۱۵ در مسیر جاده فومن به ماسوله، ۸ کیلومتر قبل از ماسوله، وارد یک خروجی خاکی با تابلوی «گیلوند رود» در سمت چپ جاده شد و سپس همگی از مینی بوس ها پیاده شدیم و بعد از توضیحات سرپرست درمورد مسیر و معرفی عوامل گروه، ساعت ۸:۲۵ حرکت خود را به سمت مقصد آغاز کردیم.

مسیر، جاده ای خاکی بود که از یک سو با دیواره ای سنگی و زیبا و از سوی دیگر با دره ای عمیق پوشیده از درختان پاییز زده ی رنگارنگ و دورنمایی فوق العاده زیبا از کوه های مه گرفته احاطه شده بود و در دوردست ها، کوههای پوشیده از برف نیز قابل رویت بودند. هوا ابری و سرد بود و باران نم نم می بارید که گاهی هم شدت می گرفت و زمین را گل آلود و لیز کرده بود. به عبارتی می شد تلفیقی از باد و باران و انبوهی از برگهای رنگارنگ پاییزی و کوههای سفید شده از برف را یکجا دید. در طول مسیر گاهی به درختان ازگیل جنگلی و گاهی هم درختان گردو بر می خوردیم و روی زمین، پوست گردوهای خالی سوراخ شده توسط سنجاب ها و پرندگان نیز دیده می شد.

ساعت ۹:۳۰ به اولین رودخانه رسیدیم که با کمک کوهیار ها از آن عبور کردیم. در طول مسیر گاهی به جویبار های پهنی می رسیدیم که عبور از آنها کمی دشوار بود. بطور کلی، در طول مسیر و تا پایان برنامه چندین بار مجبور به عبور از چند رودخانه و جویبار و پل شدیم که این کار با کمک کوهیاران و بعضی دیگر از اعضای گروه انجام شد.

ساعت ۱۰ به آبشار رسیدیم و برای گرفتن عکس مدت کوتاهی در کنار آن توقف کردیم. آبشار در این وقت از سال بشدت پر آب شده بود، به طوری که ریزش آب جاری از آبشار، باد نسبتاً شدیدی در پای آبشار ایجاد کرده بود که کاملاً محسوس بود.

عبور از رودخانه حاصل از آبشار نیز با کمک کوهیارها انجام شد و کمی بالاتر، ساعت ۱۰:۳۵ به قهوه خانه روستایی بزرگی رسیدیم که در اطراف آن تعدادی آلاچیق چوبی نیز دیده می شد و داخل قهوه خانه یک بخاری هیزمی و چای ذغالی برای پذیرایی از گردشگران وجود داشت. گروهی از همنوردان داخل آلاچیق ها مانده و گروه دوم به حرکت خود به سمت بالا ادامه دادند.

 

در ادامه‌ی مسیر به یک تخته سنگ بزرگ برخوردیم که در کنار جاده قرار داشت و هرچه بالاتر می‌رفتیم بر حجم برگهای ریخته شده بر روی زمین افزوده می شد و گهگاهی می شد نمای دوری از آبشار را نیز دید.

درنهایت ساعت ۱۲:۲۰ به یک کلبه رسیدیم که در نزدیکی آن برای استراحت و صرف ناهار توقف کردیم، درحالیکه باران همچنان می بارید. ساعت ۱۲:۴۵ به سمت پایین حرکت کرده و ساعت ۱۳:۱۵ به محل قهوه خانه، جایی که سایر همنوردان منتظرمان بودند بازگشتیم و پس از صرف چای و گرم کردن خود در قهوه خانه، ساعت ۱۴:۳۰ به سمت پایین حرکت کردیم. هرچه بیشتر به غروب نزدیک می شدیم، ارتفاع آب رودخانه ها بالاتر آمده و عبور از آنها با سختی بیشتری صورت می گرفت و افزایش آب جاری شده روی زمین، مسیر را لغزنده تر از قبل کرده بود. گروه در نهایت، ساعت ۱۶:۰۰ به ابتدای مسیر، یعنی محل توقف مینی بوس ها رسیده و به سمت انزلی بازگشت و ساعت ۱۸:۴۵ وارد شهر انزلی شد.

گزارش از ساعده فلاحت دوست