"امروزه کوهنوردی در سطح فیزیکی زیاد انجام می شود ولی ضعف اصلی گروهها

در عرصه ی اجرای کارهای فرهنگی ست."

 

اولین گفتگوی گروه کوهنوردی دامون بندر انزلی با هدف استفاده از تجربه ها و ایده های سازنده ی آقای شهرام فرهنگی، کوهنورد ماجراجوی گیلانی، جهت ارتقا و بهبود سطح کوهنوردی در گیلان و ارائه­ ی کاری ماندگار در تاریخ کوهنوردی ایران، در تاریخ پنجم فروردین ماه سال جاری در دفتر سرپرست گروه و با حضور مهندس بهروز رسولی و اینجانب مینا نوری زاد برگزار گردید.


 


شهرام فرهنگی متولد 1355 دارای مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه آزاد رشت می باشد. کوهنوردی را از سالهای نوجوانی در تهران شروع کرده است و بعد از خدمت سربازی، این عرصه را با تجهیزات بهتر و به صورت حرفه ای ادامه داده تا جایی که گام گذاشتن در مسیرهای ناشناخته و ساخت فیلمهای مستند از علایق او می شود و مسیر 240 کیلومتری بین دریاچه ی نئور در شهرستان اردبیل تا دریاچه سپیدرود در شهرستان منجیل، در امتداد خط الراس رشته کوه البرز غربی را در مدت زمان 9 شبانه روز و 15 ساعت و 53 دقیقه با تیم 8 نفره طی می کند. مسیری که برای اولین بار در تاریخ کوهنوردی ایران پیموده می شود و افتخاری می شود برای گیلانی و همشهریان او در بندر انزلی ...

البته باید یادآور شد که در این صعود افتخار آفرین "همسرشان خانم مرضیه جهانی و آقایان محمد پورپاکنیا، مسعود سلیم پور، امیر پورزحمتکش، کیوان نیکزاد، رضا نجاری، بهداد جفرودی، سروش مرزبان با ایشان همگام بودند.

این مصاحبه با هدف آشنایی و استفاده از ایده­ ها و تجربه­ های پیشکسوتان، افراد شاخص کوهنوردی در بندرانزلی و افرادی که در سطح استان کارهای برون مرزی داشتند انجام یافته و هدف اصلی از این حرکت ارائه­ ی کاری ماندگار و داشتن آرشیوی قابل دسترس و ارجاع برای نسل امروز و آینده می­ باشد. شهرام فرهنگی ضمن تشکر از گروه کوهنوردی دامون به خاطر تصمیم گیری و اجرای این فعالیت، معتقد است دامون در  حال حاضر در فضایی از کویر کارهای فرهنگی گام برداشته و به اعتقاد ایشان، امروزه کوهنوردی در سطح فیزیکی زیاد انجام می شود ولی ضعف اصلی گروه ها در عرصه ی اجرای کارهای فرهنگی ست. کوهنورد ماجراجو، این اقدام دامون را مثبت ارزیابی کرده، حمایت و پیگیری اعضا را به عنوان عاملی مؤثر در ماندگاری این کار دانست و در ادامه آمادگی خود را جهت حمایت از دامون، خالصانه ابراز و اعلام نمود.

_ از چه زمانی تصمیم گرفتید تا ورزش کوهنوردی را به صورت حرفه ای دنبال کنید و چگونه گام در این مسیر گذاشتید؟

"من در دوره­ های آشنایی با کوهنوردی شرکت می کردم و بعد از آن احساس کردم کارهایی که در گروهها انجام می شود مرا ارضا نمی کند.همیشه سوالاتی در ذهنم داشتم مخصوصا اینکه اگر به جایی می رفتیم با خودم می گفتم پشت این قله چیست؟ اینها سوالاتی بود که مرا همیشه با خودم درگیر می کرد و همیشه از کسانی که راهنما بودند می پرسیدم. من در کوه خیلی فکر می کردم. به خط الراس قله­ ها، آنچه پیش روی ماست و یا مسیرهای دیگر صعود، ارتباط بین دو مسیر مختلف و اینکه چگونه می شود از یک قله به قله ی دیگر برویم و این کنجکاوی ها سبب شد زمانی که خودم قادر شدم به تنهایی کوه بروم همواره به دنبال پیدا کردن سوالاتم باشم.

_ شما کوهنوردی در کدام منطقه گیلان را بیشتر دوست دارید؟ و چرا؟

من کوهنوردی در منطقه ی غرب گیلان، مسیر هشتپر و رضوانشهر، مخصوصا مسیر شاندرمن را بیشتر از مناطق دیگر دوست دارم چون مسیرهای ناشناخته زیاد دارد. در شاندرمن قله ای هست به نام "بزندار" که پاکوب ندارد و مسیرش خیلی طولانیست و 2 بار تلاش ناموفق به آنجا داشته ام و خیلی دوست دارم روزی به آنجا صعود کنم.

_ اولین باری که قادر شدید به تنهایی پا در مسیر کوهستان بگذارید چه زمانی بود؟ و چگونه به این مرحله رسیدید؟

اولین بار دقیقا یادم نیست چه زمانی، ولی فکر می­ کنم ماسوله بود. در آن زمان عکاسی می کردم و دیگر همراهی با گروه مرا ارضا نمی کرد و مطمئن هم نبودم بتوانم تا آخر مسیر بروم و فکر می­ کنم مسیر کوله بار بود که برگشتم. آن زمان سن کمی داشتم و خدمت سربازیم تازه تمام شده بود و هنوز دانشگاه قبول نشده بودم. بارها شده بود با ماشینهای حمل علوفه و حمل گوسفند برمی­ گشتیم. حتی یک روز با آقای راجعی پشت ماشین علوفه خوابیدیم ولی خیلی شیرین بود. آن آدمها با آن شخصیت­هایی که فراتر از محیط زندگی ما بودند برایمان یک شیرینی خاص داشت. آن زمان خیلی راحت بودیم ولی الان کوهنورد بودن خودمان را به خاطر شرایطی که حاکم است پنهان می کنیم...

_ صعود به کدام قله به مراتب از بقیه صعودها برایتان دشوارتر بوده از تلخی­ ها و شیرینی­ های خاطرات کوه برایمان بگویید.

هر صعودی در نوع خودش یک رهاوردی دارد ولی فکر کنم سال 83 بود، صعودی را انجام دادیم که کل دیواره­ ی قلعه بن را از مسیر گرده­ ای، در زمستان صعود کردیم که هنوز رول کوبی نشده بود. صعود سختی بود اما در نوع خودش لذت بخش، یادش بخیر... گفتید برایتان از خاطرات تلخ نیز بگویم ولی راستش را بخواهید در کوهنوردی خاطره تلخی وجود ندارد همه تجربه است ولی اگر بخواهم خاطره­ ای دلهره آور برایتان تعریف کنم دقیقا روزی بود که دوست کوهنوردمان "مجتبی قناعت شعار" گرفتار بهمن شد در آن روز ما صعود شبانه به شاه معلم داشتیم و من یک آسیب دیدگی از ناحیه کمر داشتم و تحت مداوا بودم. زیر قله، احساس کردم سرما به ناحیه کمرم می­ زند و به همین خاطر از همانجا برگشتم. تقریبا 2- 3 نصف شب بر روی یال شاه معلم بودم و به کسی دسترسی نداشتم، آنجا بود که پای تازه حیوانات وحشی را دیدم. فکر کنم گراز بود. به همین خاطر به حالت گارد به سمت جنگل آمدم تا اگر حیوانی را دیدم سمت دره بپرم چون در آن موقع شب همه حیوانات گرسنه هستند و خیلی خطرناک است و من در آن لحظه فقط به پسر کوچک و خانواده ام فکر می­ کردم که خوشبختانه آن شب به خیر گذشت ولی واقعا شب دلهره آوری برای من بود... در ادامه از رو در رو شدنش با گراز می گوید که حدود سه هفته پیش در منطقه ی "خارند "به صورت نقطه های سیاه جلوی چشمانش ظاهر شده بودند. فرهنگی در این رابطه می گوید: حدود 10 متری من بی حرکت ایستاده بودند. در آن لحظه دوربین را خیلی آرام طوری که نترسند از کوله ام بیرون آوردم و آنها هم خیلی قشنگ ایستادند و نگاه کردند و پس از مدتی سرشان را انداختند پایین و رفتند، خیلی نجیبانه !


_ اگر روزی موقعیتی فراهم شود که بخواهید به قله ای خارج از کشور بروید انتخابتان چیست؟

من کلیمانجارو را به خاطر مسیرهای ناشناخته و حیوانات عجیبی که در آن منطقه هست دوست دارم و اگر قسمت شود امسال برای صعود اقدام می­ کنیم ولی شرکتها چون خیلی گران هستند به دنبال راهی با صرفه تر هستیم."

_ شما به عنوان یکی از افراد شاخص در عرصه­ ی کوهنوردی با مسائل و شرایط حاکم بر این عرصه آشنا هستید، اوضاع و احوال این ورزش را چگونه می­ بینید؟

شهرام فرهنگی به عنوان کوهنوردی آگاه به مسائل کوهنوردی و آشنا به اوضاع و احوال کوهنوردان، در ارتباط با کاستی­های این عرصه تاکید کرد: "ما در حیطه­ ی انجام کارهای فرهنگی، در عرصه ی شناخت کوهنوردی خیلی ضعیف هستیم و وضعیت حاضر را به زمینی که به حال خودش رهایش کرده اند توصیف نمود که اگر به زمین توجه نشود علف هرز آن را می­ گیرد. فرهنگی در این راستا افزود: رشته ی کوهنوردی به مراقبت نیاز دارد و اگر به آن توجه شود طبیعتا بازدهی بهتری خواهد داشت و امروزه داریم گروههایی که می آیند و کار فرهنگی می کنند ولی به تعداد انگشت شمار هستند و عملکردشان مقطعی ست. ما در سطح وسیع کار فرهنگی نداریم و گروههای ما با کوهنوردی خیلی بیگانه هستند. "شهرام فرهنگی با بیان این مثال که "طرف شاه معلم را هنوز صعود نکرده به فکر صعود به هیمالیا است!" خاطر نشان کرد که تبلیغ صعودهای برون مرزی در مجلات کوه بسیار زیاد است در حالی که ما در داخل کشور کارهای ناکرده زیاد داریم و متاسفانه کوهنوردی­های اخیر به خاطر عدم انجام کار فرهنگی به حاشیه کشیده شده است. وی در ادامه افزود: "البته ما نمونه­ های افتخار آفرین در این عرصه کم نداریم" و در این راستا از افشین سعدی نام می­ برد که با تمرین در کوله بار، مسیری در هیمالیا پیموده و پشتکار خاصی دارد. ولی به طور کلی معتقد است: امروزه بیشتر افراد به دنبال اسم و رسم و جایگاه هستند و کسی به فکر نوآوری و کشف مسیرهای جدید در استان خودمان نیست در حالی که واقعا کوههای ما در هر سطحی می تواند جوابگوی کوهنوردی باشد.

_ این داستان ضعف متولی کوهنوردی را نمایش می­ دهد که طبیعتاً هیئت کوهنوردی باید خلا را پر کند از طرفی اگر منتظر باشیم تا دستی از بالا بیاید و کمک کند نیز این اتفاق نخواهد افتاد اما آیا انتقال تجربه و ایده جزء مواردی نیست که جهت رفع آنچه شما بیان داشتید مغفول واقع شده است؟ تجربه ای که اگر انتقال یابد هم برای تازه واردان این عرصه و هم در گروه ایجاد انگیزه می نماید. به نظر شما برای انتقال تجربه و ایده به نسل امروز و به دور از هر گونه بحثهای حاشیه­ ای و شعاری چه می توان کرد؟

شهرام فرهنگی در بیان این پرسش با ارائه 4 راهکار پاسخگوی مسائل موجود در این عرصه گردید.

  1. هر گروهی باید الگو، هدف و انگیزه ی کافی برای کوهنوردان مشخص نماید، در غیر این صورت هر یک از افراد برای خودشان انگیزه می­ سازند و در این شرایط بعضی حتی ممکن است انگیزه­ ی مثبتی هم نداشته باشند. مدیریت آگاه در هدایت صحیح یک گروه بسیار موثر است. اگر گروه هدفی نداشته باشد و فقط هدف صرفاً یک کوهنوردی باشد در ایده ال ترین حالت همه­ ی علاقه مندان می خواهند به بهترین حالت ممکن دست پیدا کنند و کوه رفتن برای آنها انگیزه می شود ولی نکته اصلی اینجاست که ببینیم این کوه رفتن چه نتیجه­ ای برای آنها خواهد داشت؟ به نظر شهرام فرهنگی کوهنوردی عملکرد فیزیکی ست ولی آنچه که به مراتب شاید بالاتر از قدرت و توان فیزیکی باشد انگیزه و هدفی ست که این عرصه دنبال می کند و باید آن را شناخت و در این راستا به وضعیتی اشاره می کند که متاسفانه کوهنوردان امروزه با داشتن تجهیزات بالای کوهنوردی از نظر عملکردی واقعا ضعیف هستند و تمام این مسائل را ناشی از عدم مراقبتهایی می­داند که در عرصه­ ی کوهنوردی صورت نگرفته و در واقع جوانان بر اساس طبیعتشان به دنبال مسائل دیگر می­روند و در حقیقت کمتر کسی است که به دنبال کارهای فرهنگی باشد.
  2. افراد آشنا به عرصه ی کوهنوردی در هر گروه شناسایی و از وجود این افراد استفاده شود و در واقع از دریچه ی دیگری کوه به کوهنوردان نشان داده شود و یک زاویه ی جدید برای علاقه مندان به طبیعت باز گردد و در هر مسیر اطلاعات جغرافیایی، زمین شناسی، محیط زیستی، فرهنگی و اقلیمی ارائه شده و حتی در برنامه های فنی مراحل صعود تا قله (مرحله جنگلی، ییلاقی، ارتفاعات بالا) برای علاقه مندان به طبیعت بازگو شود.
  3. کوهنوردی باید از طریق هنرمندان، عکاسان، نشریات فرهنگی، فیلمسازها و نویسندگان اسپانسر شود تا در جوانان انگیزه ایجاد شود.
  4. رؤسای گروهها با برگزاری کلاسهای آموزشی در علاقه مندان ایجاد انگیزه کنند. مثلا کلاسهایی در خصوص تجهیزات کوهنوردی یا بحث انتخاب و نگهداری تجهیزات، طرز استفاده از آنها، انتخاب باتوم، اینکه چه وسایلی برای کوه ضروری ست و کدام ابزار کمتر ضروری ست برگزار شود. در این صورت است که این جمع حالت کلاسیکتری می یابد و از حالت نسبی فاصله می گیرد. گروه حتی می تواند برنامه ای در طول صعود داشته باشد و این هنر یک سرپرست صعود است. یا حتی می­ توانیم یک گروه کُر داشته باشیم 4 - 5 نفری یک شعر را با هم بخوانند. حتی این شعرها می­تواند 2صدایی خوانده شود و این نمونه کوچکی از یک کار فرهنگی ست. همچنین می­ توان کارهای محیط زیستی، خصوصا درمورد شناساندن محیط ها در کوه انجام داد. مثلا در قسمتهایی از مسیر که استراحت می­ کنیم اگر منطقه ظرفیت این را داشته باشد که اطلاعات جذابی را به کوهنوردان دهیم می توانیم این کار را حتی به کمک  یک پوستر  انجام دهیم. وقتی علاقه مندان به طبیعت از جزئیات کوه بیشتر بدانند علاقه شان به کوه زیاد می شود و انگیزه خود به خود در آنها شکل می گیرد و از طبیعت لذت بیشتری می­برند ولی وقتی بیگانه هستید آنقدر هم دل نمی سوزانید. در ادامه آقای فرهنگی با مهم دانستن نقش آموزش، هدفگذاری در گروه را در اولویت دانسته و افزود: گروه باید هدفهای بلند مدت برای خود تعیین کند و از دل آن، اهداف کوتاه مدت بیرون بکشد و همواره یک برنامه مشخص داشته باشد.

شهرام فرهنگی پس از ارائه راهکارهای سازنده در راستای بحث ایجاد انگیزه در جوانان و گسترش شناخت عرصه کوهنوردی همکاری خود را با گروه کوهنوردی دامون اعلام نموده و پیشنهاد خود را جهت ایجاد انگیزه در علاقه مندان به طبیعت اینگونه بیان داشت: " اگر موافق باشید و اجازه دهید برای ایجاد انگیزه فیلم مستندی را که از پیمودن مسیر 240 کیلومتری تهیه شده، به علاقه مندان نمایش دهیم تا برای آنها جذابیت ایجاد شود بعد در این مرحله به آنها بگوییم که چه مسائلی را آموزش می دهیم و این شروعی برای کلاسهای آموزشی و ورود به مقدمات کوهنوردی شود."

_ مصاحبه با طرح پرسشی درباره ی پیمودن مسیر 240 کیلومتری و هدف از مستندسازی مسیری که در تاریخ کوهنوردی ایران برای اولین بار توسط تیم 8 نفره طی شد ادامه یافت. به نظرم پیمودن این مسیر ناشناخته در عین جذاب بودن، پشتکار خاصی می­ خواهد و مسائل و حواشی خاص خود را دارد. علاقه مندان به طبیعت با اهداف متفاوتی گام در مسیر کوهستان می گذارند و هر یک به نوعی از طبیعت لذت می برند، یکی هدفش شرکت در برنامه­ های عمومی ست، یکی صرفا برای صعود به قله می­ آید، یکی برای آموزش و دیگری چون شما برای کشف مسیرهای جدید و ساخت فیلمهای مستند از مسیرهای ناشناخته پا در دل کوه می­گذارد. چه مدت زمان طول کشید تا هدفتان به نتیجه برسد؟ درباره ی پیمودن مسیر از نئور تا سپیدرود برایمان بگویید.

از نظر فیزیکی خیلی از کوهنوردان ممکن است حتی قابلیتهای بالاتری داشته باشند. از این نظر این کار آنقدر هم بزرگ نبوده است  ولی آنچه اهمیت پیمودن این مسیر را دو چندان می کند مطالعاتی­ ست که برای اجرایی نمودن این هدف از 10 سال پیش انجام گرفته و تیم روزهای سختی را گذرانده است. در ابتدا صعودهایمان به گونه ای بود که مسیرهای خط الراس را پیدا می کردیم ولی عملا از 3 تا 4 سال قبل از برنامه، ما واقعا زندگیمان را گذاشتیم. تمام هفته­ ها در مسیرهای مختلف صعود می کردیم. قبل از گامبرداری در مسیر، گمانه ­هایی در ارتباط با قله و مسیر کناری آن می زدیم و بر اساس آنها حرکت می کردیم و وقتی این فرضیات در واقعیت درست بود و با مسیر ارتباط داشت، حسی توصیف نشدنی و بسیار شیرین برایمان به ارمغان می اورد. تا انجا که روز برنامه رسیدن به دریاچه رودبار برایمان هدف نبود، چرا که این 3-4 سالی که ما مطالعه کردیم برای ما آنقدر تاثیرگذار و آموزنده بود که اگر صعودمان هم انجام نمی شد، ما باز برده بودیم. در نهایت عشقی که جواب دادن به سوالاتمان، یافتن مسیر و کشفیات جدید در ما ایجاد می کرد برایمان ارزش فوق العاده ای داشت.


در ادامه شهرام فرهنگی هدف از مستند سازی را این­گونه بیان داشت: ما دیگر توان و انرژی لازم برای جمع کردن  طبیعت دوستان و انتقال تجربه ها به صورت شفاهی به آنها را نداریم به همین دلیل است که ما جهت انتقال ایده ها و دانشمان به نسل امروز و آینده مستندسازی را انتخاب کردیم و البته هزینه بسیاری برای آن صرف نمودیم و امسال هم به امید خدا این مستند تکمیل­تر می­ شود و بعد از آن قابل بهره برداری ست.

شهرام فرهنگی در ادامه با معرفی سایت

www.gilmount.lxb.ir

می گوید: من تلاش کردم کل مسیرهای ذخیره شده با GPS را در فایلهای جداگانه به همراه خصوصیات هر منطقه بخش بندی کنم و در سایت بگذارم. قله های شاخصی که کم صعود هستند با توجه به منطقه، در هر بخش با ذکر عنوان و به همراه راهنمای GPS  آن و زمانبندی صعود به همراه یک سری اطلاعاتی کلی درباره ی مسیر در سایت آورده شده که می­توان از آن به عنوان یک منبع اطلاعاتی خوب بهره گرفت.

_ از مسائلی که برای رسیدن به هدفتان با آن درگیر بودید برایمان بگویید و اینکه چگونه با آنها موجه شدید و آنها را حل نمودید.

شهرام فرهنگی در ارتباط با مسائل پیش روی تیم برای پیمودن مسیر 9 شبانه روز و 15 ساعته می گوید: ما در ابتدا وقتی برنامه  صعود را با بعضی دوستان در میان گذاشتیم، برخی تردید داشتند که این برنامه قابل انجام باشد. مشکلات خیلی زیاد بود وقتی تازه شروع کردیم اصلا مطمئن نبودیم که انجام شود یا نه و به همین خاطر در طول برنامه ما مسیرهای خروجی گذاشته بودیم و یک تیم پشتیبانی تعبیه نمودیم که در هر جایی اگر مشکلی پیش آمد توسط موبایلهای ماهواره ای بتوانند ما را پیدا کنند و برنامه کنسل شود. در ابتدا خودمان نمی دانستیم که واقعا بتوانیم یا نه. ولی وقتی در مسیر قرار می گرفتیم خدا خیلی کمک می کرد. مخصوصا اینکه خیلی مطالعات و تفکر بسیار داشتیم. تمام حالتهایی که ممکن بود برایمان مسئله ساز شود را در نظر گرفته بودیم. در مورد آبها، پوشاک، غذا، محل برپایی کمپ، ایمنی خودمان در مقابل حیوانات وحشی، اینکه اگر مشکلی برایمان پیش بیاید چطور تیم به ما برسد، حتی بر روی گِرَم تجهیزات هم فکر کرده بودیم و روی تمام این مسائل مطالعه نمودیم .

در راستای همین بحث از آقای محمدرضا نجاری (از کوهنوردان تهرانی) که در دانشگاه گیلان با ایشان آشنا شده بودند یاد می کنند و همچنین از آقایان بهداد جفرودی و امید کیایی فر نام می برند و می گویند در خصوص تجهیزات و استخوان بندی صعود با این دوستان به نتیجه رسیدند.

_ آیا هیئت کوهنوردی گیلان در این صعود از شما حمایت نمودند؟ انتظار شما از هیئت چه بود؟

راستش را بخواهید ما هیچ انتظاری از هیئت نداشتیم و البته از طرفی نمی خواستیم از کارمان استفاده تبلیغاتی شود. بعد از اجرای برنامه نیز با اینکه صعودمان کار نویی بود بازتاب چندانی نداشت و بابت آن تبلیغی هم نشد و 6-7 ماه بعد از صعود گزارش آن را به نشریات کوه دادیم و بازتاب کشوری پیدا کرد و تا قبل از آن در گیلان کسی در جریان نبود و این به خاطر همان رویه ای بود که ما در نظر داشتیم و نمی خواستیم برای کارمان تبلیغات شود چون مطمئن بودیم اگر هیئت باخبر شود به گروههای تبلیغاتی هم می رسد و ممکن بود از کار استفاده تبلیغاتی شود.

_ از کشف مسیرهای ناشناخته برایمان بگویید. برای اجرایی نمودن این کار از چه ابزارها و روشهایی کمک می گیرید؟

ابتدا با داشتن دید کلی نسبت به منطقه­ ی مورد نظر، با مطالعات بسیار بر روی آن و به کمک مردم محلی یا کوهنوردانی که قبلا صعود کردند اطلاعاتی قبل از حرکت بدست می­ آوریم سپس با بهره­ گیری از امکاناتی چون عسکبرداری (از طریق نرم افزار پارانوما 360 درجه کامل می توانیم از طبیعت عکس بگیریم) و Google earth مسیرها را شناسایی کرده و قبل از حرکت گمانه­ هایی می­زنیم که این مسیر به کجا ختم می شود. وقتی وارد مسیر می شوید، GPS  از ابزارهای اصلی به حساب می آید. در ادامه با مقایسه و تطبیق  Google earth  و عکس مزایا و معایب آنها را بر می شمارد بدین شرح که Google earth ارتباط یالها را خیلی خوب به ما نشان می دهد و نسبتهایش خیلی عالی ست چون مسیرها را از بالا نشان می­دهد و ما می­ توانیم ببینیم مسیر چند درجه شیب دارد، اما مسیر پا کوبها و پوشش گیاهی را مشخص نمی کند و به کمک آن نمی توان فهمید با چه وضعیتی رو به رو می شویم چرا که Google earth به شما می­گوید که می­توانید از نقطه A به B بروید ولی نمی دانید بین آنها چیست ولی عکس واقعی­تر است و از نظر جغرافیایی دقیقا شما مسیر را پیدا می کنید. اگر مسیر ناشناخته ای را برای اولین بار بروید صرف اتکا به Google earth  اذیتتان می­کند به خصوص اگر بدون مطالعه و شناخت تصمیم به حرکت در مسیر ناشناخته نمایید شما حتما مانع خواهید داشت ولی اگر تا حدودی پاکوبها را می شناسید و یک دید کلی دارید با Google earth  می­توانید مسیر را بیابید. حال اگر عکس هم اضافه شود، کار شما راحت­تر می­شود به همین دلیل من توصیه می­کنم به هرجا که می­روید و به هر قله ای که می­رسید از محیط اطرافتان تا 360 درجه عکس بگیرید. بعد وقتی مسیر طی شده را با  Google earth  تطبیق می دهید آنقدر این یافته ها برایتان شیرین می شود که لذتش قابل توصیف نیست.

_ الگوی شهرام فرهنگی در کوهنوردی کیست؟

کوهنوردانی هستند که خیلی معروفند و کارهای شاخص دارند ولی افرادی هم هستند که شخصیتشان آنقدر والاست و هیچ وقت هم اسمی از آنها در جایی آورده نمی شود و کمتر کسی آنها را میشناسد و فقط زمانی نام آنها را میشنویم که فردی در کوه گم میشود یا مسئله ای پیش می آید. 15 سالی ست که علی پاک روان را میشناسم. در دوران نوجوانی اولین بار در مسیر کوله بار با او آشنا شدم که قرار بر این بود که شاه معلم را از پشت(مسیر جلال آباد) صعود کنند که در مسیر به آنها پیوستم. شاید باورتان نشود نصف راه اشکم درآمد و به پاک روان گفتم: به کجا میرویم؟ یک بار ندیدم آنها از مسیر عادی بروند. به صخره ی بزرگی برخورد کرده بودیم که از آن گذشتند ولی در آن روز همگی به خاطر من برگشته بودند. علی پاک روان همواره به او آرامش می­ داد. بعدها با او قله های بیشتری رفته است. در ادامه در وصف  پاک روان می گوید: فقط برای دل خودش کوهنوردی می کند و همواره با ضعیف ترین است هر کس برگردد با او بر می گردد حتی اگر 10 متری قله باشد. شهرام فرهنگی پس از ازدواج یکبار با همسرش شاه معلم را در شب یلدا به همراه پاک روان صعود می کند. در وصف آن روز می­ گوید:" لباسهایمان خیلی خیس شده بود و بسیار خسته بودیم. آن روز پاکروان لباسهای خشک به ما داد و شروع به خشک کردن لباسهای خیسمان کرد. علی پاک روان چنین شخصیتی دارد. اگر احساس کند کمی تردید داری یا مکدر شده ای مثل پروانه دورت میگردد.


_ توصیه شما به جوانانی که تازه وارد عرصه ی کوهنوردی شده اند چیست؟

به نظر من جوانان اول باید یک خودشناسی داشته باشند و باید بدانند که چه چیزی به آنها لذت میدهد. هدفشان چیست؟ آیا به دنبال این هدفند که یک جای جدید ببینند؟ آیا دنبال هیجان و ماجراجویی هستند؟ آیا دنبال این هستند که فقط یک تفریح داشته باشند؟ هر فردی باید انگیزه ها و ظرفیتهایش را بشناسد و بعد در خصوص آن انگیزه ها و هدفها هم از نظر فیزیکی و هم تجهیزاتی، مطالعه، فکر و نهایتا تلاش نماید و باید بدانیم که 90 درصد کوهنوردی روحیه است نه جسم قوی. در کوهنوردی هر فردی ظرفیتهای خود را بیشتر کشف می کند. کوهنوردی یک ورزش خودشناسی است. در واقع در سکوت طبیعت، تجربیاتی که بدست می آوریم یک بعدی از وجود ناشناخته ی خودمان را می شناسیم. شهرام فرهنگی کوهنوردی را یک سبک و یک روش زندگی می­ داند و می گوید: کوهنوردی فقط در کوه خلاصه نمی شود و انسان وقتی به کوه عشق می ورزد آنقدر با زندگی عجین می شود که هر روز به آن می اندیشد. در پایان برای گروه کوهنوردی دامون آرزوی موفقیت می کند و امیدوار است با تلاش و پیگیری­های مستمر و با انجام کارهای فرهنگی بیشتر، مسائل و دغدغه­ های عرصه­ ی کوهنوردی حل شود.


 

با سپاس

مینا نوری زاد

عضو کمیته روابط عمومی و انتشارات گروه کوهنوردی دامون بندرانزلی

جهت دریافت فایل PDF کلیک نمایید