به بهانه مصاحبه: نگاهی مختصر بر نگاهها

ارسالی از: حسین صالحی


‫در راستای مصاحبه با کوه شناس گیلانی، آقای "مسعود سلیم پور" که اخیرا در سایت و پیج گروه دامون منتشر گردید، یکی از همنوردان عزیز، آقای "حسین صالحی" این مصاحبه را با هدف بکارگیری روشهای مدبرانه، خلاق و ارتقاء سطوح برنامه ها، مورد نقد و بررسی قرار داده و نظر خود را با عنوان "به بهانه مصاحبه: نگاهی مختصر بر نگاهها" ارسال نمودند. امید که نگارش و انتشار این مباحث مورد توجه مسئولین قرار گرفته و گامی در بهبود و ارتقاء ورزش کوهنوردی استان باشد.


...گردنه های پر برف قدمگاه هزاران مرد و زن و...بوده ...ودل صخره هایش خاطره های بی شمار...کوهستانهایی که قله هایشان شاهد اوج گیری با شکوه عقاب هایی زرین بال اند... قله­های سرفراز...(قسمتی از طرح درس کارآموزی کوهپیمایی، بخش کوهستان)

درمسیر بزاکوه-  اشکور          عکس از: ح صالحی - 91

اشاره :

در راه­یابی به موضوعات و مطالب، برخورد و دیدن مطالب، افراد دارای پیش زمینه می شوند، و وادار به بیان نظر وبررسی ... لذا در جستجو و شاید چگونگی فعالیت همنوردان گاهی سری به سایت­ها می زنی و خبری می شنوی و فرصتی یا وقتی اگر گذاشتی نظری هم می دهی، در اینجا داشتن ابزار ارتباطی تعیین کننده است... در هر حال همیشه بسترهایی لازم و به روز بودن و تبلیغ می تواند دیگرانی که خبری ندارند را، از موضوع خبر دار سازد و نزدیک تر بیاورد... جای تشکر وقدردانی و همکاریست که گروه کوهنوردی دامون، بدین طریق بدنبال ایجاد ارتباط است،که این خود یک، روش بوده، چه بسا روشهای دیگری را نیز برای گروهها و تشکیلات دیگر  می توان انتظار داشت یا ارائه کرد. لذا آمادگی خود را برای ایفای نقش و همکاری در زمینه ورزش مورد نظر بدین طریق اعلام می دارم.

... نقطه تاریک تاریخ کوهنوردی ... (برشی از پاسخ سئوال ششم مصاحبه چهارم)

در نگاه و شاید ارزیابی به بعضی نکات مصاحبه با اهداف ذکر شده از طرفین، درباره تجربه ها، خاطرات وایده های تازه ...- طبیعتا از هر منظری، برداشت خواننده با توجه به دانش و بضاعت خویش خواهدبود- لاجرم در شمارش وارزیابی مصاحبه: 1- نکات مثبتی بصورت کلی درهردوره ایی وهمینطور در دوره جدید بچشم می خورد، مثلا : ... در قسمتی از پاسخ به سئوال اول: ... انگار کوهنوردی دارای یک نیرویست که آدمها برای پالایش خود به آن رجوع می کنند ... یا در قسمتی از پاسخ سئوال هفتم: ... در اواخر دهه 70 و اوائل 80 بود که بحث جدی در ارتباط با تاثیر آموزش در مقوله کوهنوردی مطرح شد و کارهایی در این زمینه انجام گرفت. از نصب چندین دیواره ... و اردوها... ویا در قسمتی از پاسخ سئوال 23 : در سمیناری که چند روز قبل از برگزاری مجمع عمومی جهانی کوهنوردان برگزار شد. بند ها یا مواردی در آن تحت "عنوان چگونه به کوه برویم" ... و احترام به افراد بومی داخل کوهستان و موجودات حاضر در کوهستان را می توان دید، و مطالب قابل توجه دیگر در بابNGO  و... 2- نکات ناکافی و قابل بحث و تبادل نظر،که می توان به پاسخ سئوال ششم اشاره کرد: ... یعنی دهه 20 که تمام شد کوهنوردی استان گیلان تا اواسط دهه 60 یا اوائل دهه 70 در خواب بود. البته نه اینکه کوهنوردی صورت نمی گرفت،کوهنوردی انجام می شد ولی بیشتر به صورت محفلی بود... در قسمتی از پاسخ سئوال 9 اشاره می شود: ...بزرگترین دلیل حادثه را نداشتن تجهیزات مناسب می دانم... و یا در قسمتی از پاسخ به سئوال 30: مثلا نکته ای که خیلی متمایز بود بین ما وگروه های همدانی،این بود که ما از پایین تا قله وهنگام برگشت سرودهای دست جمعی می خواندیم ...در مقابل تجهیزات ما نسبت به کوهنوردان آنجا از سطح پایین تری برخوردار بود...


خشچال (الموت) ازنمای غربی                    عکس از ح صالحی 92

در بررسی حداقل:

در بررسی حداقل درباره مطالب فوق، و یا در برخورد با اتفاق افتاده ویا پیش آمده ابتدا آنچه که فرا گرفته ایم و آموخته ایم ، ملاکی خواهد بود برای ارزیابی پدیده ها، و برخورد آگاهانه و به موقع.

- در این قسمت باید گفت که عوامل برانگیزاننده و آگاه کننده آموزشی و دانش و همینطور استفاده صحیح از تجهیزات تا چه اندازه در ما نقش داشته و می تواند دید غالب و تخصصی ما را در این رشته ورزشی تشکیل دهد، یعنی چقدر متخصص! هستیم -  و یا نه، فقط دیدی احساسی ، حماسی و پهلوانی داریم. می دانیم که خودآگاهی ناشی از آموزش می تواند سرآغاز برخورد و حرکتی آگاهانه باشد- در این صورت است که داشتن تجهیزات پس از این مرحله و حین آموزش و اقداماتی مانند تهیه و فراگیری و استفاده مکرر و صحیح آن می تواند کارآمد باشد، همانگونه داشتن کلنگ بعنوان ابزار و کرامپون بعنوان تجهیزات ملاک برای درست به کار بردن آن نخواهد بود، چراکه بخودی خود خطرناک خواهد بود.

مطابقت و بازآوری:

انسان جستجوگر و کنجکاو... در برخورد با پدیده های پیرامون (هوا، زمین...) بخودی خود دچار دگرگونی های فراوانی می شود که باید این دگرگونی با نگاه و اهرم تفکر بر بنیادی سیستمی (علمی) و نشئت گرفته از پرورش اجتماعی که تئوری و عمل را در عرصه برخورد با مشکلات (خصوصا مشکلاتی که مرتفع می گردد) به نفع همه انسانها و موجودات کره زمین باشد و قرار گیرد – مانند یافته های پزشکی ، ارتباطات و...که حتما در نظر و جدی تلقی شود- آنچه عاید می شود نهادینه شدن موضوعات از پایه خواهد بود... که در این قسمت بعنوان مثال در زمینه ایجاد فکر محققانه و جستجوگری... عواملی افراد را به سمت سهل گیری... و عدم تفکر و حتی ترویج آن هدایت می کنند!

درمورد بازآوری و (یادآوری) قسمت ابتدای نوشته که: (...انگار کوهنوردی دارای یک نیرویست...) شکی نیست اما هدف گذاری در این مقوله خصوصا بعد تخصصی و گروهی آن اولویت و بر ما نیز پوشیده نیست. در قسمتی دیگر (...به اواخر دهه 70 و اوائل 80 که بحث جدی آموزش مطرح می شود ...) که این مباحث گویا دارای یک بار و انگیزه ای بوده و به نظر ادامه دار و هدفمند نشده، باید دید علت طرح این مسئله (بحث جدی آموزش) چه ضرورتی بوده، (با توجه به اینکه در همین مراحل یا دوره است که اتفاق درفک را هم داریم ). آیا اتفاقی روی داده یا حادثه ای پیش آمده – که معمولا در فرهنگ ما پس از اتفاق درباره اش بسیار گفته و در صدد برنامه هایی هم برایش می شویم ولی پس از فروکش و مدتی دوباره همان روند را ادامه می دهیم. (البته کارشکنی ها را نیز نباید ازنظر دور داشت)- اگر زمانی در نگاه افرادی برای فراگیری دانش جوانه ها و تلاشی نمو می کند دلایل متعددی می تواند داشته باشد. در هر حال این نقطه آموزش ادامه نیافته و اکنون که در دهه 90 قرار داریم، در جستجو و گام برداری در این مسیریم. و یا در بحث سمینار مجمع عمومی جهانی کوهنوردان و اشاره به دوبند آن که به درستی اشاره دارد. چگونگی رفتن به کوه را چه عواملی تشکیل می دهد، که قطعا باید به آنها متکی بود و به آن اهرم ها یا(سلاح ها!) دسترسی داشت . و همینطور احترام به... موجودات حاضر در کوهستان – که جزیی از فرهنگ خودآگاه کوهنوردی شده است- مثلا خواندن آوازهای دست جمعی هم در صعود و هم در فرود در برنامه الوند- که نیازمند تامل و اختصاص زمان و مکان ،همانگونه که خود نیز در بخشی اشاره کرده اید. البته انسانها یا موجودات زمانی در طبیعت، با تغییرات و شرایط خاص آن به وجد می آیند و یا غمناک می شوند، و آواها و ترنم هایی از خود بروز می دهند. موضوع این نیست که حتما در ساعت و زمان خاص خوانده شود اما برای ساماندهی منطقی نه احساسی ،که در بیشتر ما احساس...غلبه دارد- وبا دیدی روش مندانه و راهبردی برای تقویت ذهن و روان گروه ودر خدمت هدف برنامه باشد.وباز در همین برنامه (الوند) تفاوت تجهیزات نیز قابل تامل است.

همه این موارد و مشابه اینها نیازمند کاری پله به پله بوده (در هر کجای پله که قرار داریم همین الان سری بالا بگیریم...)- حال اگر از زاویه تشکل غیر انتفاعی به این نیاز نگاه کنیم، می توانیم در برنامه های مشترک و یا فراخوانها با مرکزیت تشکلی مثلا در قالب مجموعه چند منظوره آموزشی فرهنگی و ورزشی... با توضیح ... و مراحل دیگر در صدد توزیع برگ سهام و سرمایه گذاری ... از طریق شعبه اصلی و شعبه ها و دفاتر و مجموعه هایی که نشست های هفتگی گروه ها و تشکل های کوهنوردی و مکمل آن برگزار می شود اقدامی انجام دهیم. امر آموزش که موارد اصلی و کامل کننده آن که شاید بیش از 30 دوره می باشد را سامان و صورت دهیم (به شرطی که به این امر واقف و رسیده باشیم که جمعیت، جمعیت است و کانون مرکز جمعیت و لازم نیست هرکس چتری به سر داشته و دستش بند باشد...- و شاید خیلی ها به این شرط رسیده اند، اما اگر در باور و شخصیت غالب  ما انگیزه دیگری باشد، کوله پشتی را برعکس (سر پایین ته بالا) به پشت گذاشته ایم و راه می رویم و در آخر راه پس از پیمایش مسیر ؟... بقیه را شما بگویید! و یا مثالی برای خودمان از افسانه ایی گیلانی می آورم– که به نظرم منظور افسانه فقط داشتن شمایل! (ژست) داشتن،کافی نخواهد بود...؟

افسانه: کاسعلی مرد، اما آرزویش را به گور نبرد. (ازکتاب راه یاب آقای ناصرکرمی، نشرفرهنگ معاصر).

رعیتی بنام کاسعلی چند تا خروس می گیرد با چند عدد تخم مرغ و مقداری جوکول (برنج سبز و نوبر) و راه می افتد که برود خدمت ارباب. وقتی به خانه ارباب می رسد می بیند در خانه باز است  وداخل می شود . ارباب با زیرشلواروزیر پیراهن در ایوان عمارتش روی بالش لم داده بود ودست هایش را زیر سر گرفته بود وتنگ آب سردی هم کنارش بود وبا بادبزن خودش را باد می زد وبه اصطلاح استراحت می کرد. کاسعلی با حسرت به ارباب نگاه می کند وآرزوی یک لحظه استراحت در دل می پروراند و با خود می گوید آیا می شود من هم روزی از کار فراغت یابم وچند لحظه ای استراحت کنم؟ حسرت در دل او ماند تا بستان وپاییز گذشت وزمستان از راه رسید واولین برف زمستانی شروع به باریدن کرد. کاسعلی صبح زود که پا شد برود سر کارهایش دید تا کمر برف نشسته وهمانطور دارد می بارد. با خودش فکر کرد روز موعود رسیده و امروز همان روز است که آرزوی آن را داشته است، روزی که می تواند استراحت کند . فورا لباس هایش را در می آورد وبا یک زیر شلواری ویک زیر پیراهن می رود سر ایوان گلی کلبه اش دراز می کشد.چندتا کهنه بالش هم زیر سرش می گذارد کوزه ای برمی دارد وداخل آن آب برف می ریزد وبا بادبزن حصیری خود را باد می زند وبه اصطلاح مثل ارباب استراحت می کند زنش می گوید مرد مگر دیوانه شدی ، این چه کاری است که می کنی؟ کاسعلی اصلا حرف نمی زند وهمانطور به تقلید از ارباب به کارش ادامه می دهد تا اینکه تمام بدنش یخ می زند. بله ،کاسعلی مرد اما آرزویش را به گور نبرد.

در پایان- سوء تفاهم! :

هدف از این نوشتار کوتاهی دیوار شما(مصاحبه شونده) نبوده ،مجال وبستری فراهم شد...چرا که دیوار همه ما کوتاه است!در مقابل دیوار همسایه...- دیوارشما کوتاه! اما ستبر و ریشه اش از ...تا... می باشد.!.


سبلان(هرم اول ودوم)                 مرداد65 –   ح صالحی


... و چند پرسش ؟ :

1-     از کوهنوردی محفلی چه می دانیم؟

2-   از گروه کوهنوردی سازمان یافته چه می دانیم؟

3-   نقش زمانه وشرایط برای ارتقاءکوهنوردی چقدر است وافراد چقدر می توانند نقش داشته باشند؟

4-     غیراز نقطه تاریک تاریخ کوهنوردی...که در پاسخ سئوال ششم مصاحبه آمده . نقاط تاریک روانی واجتماعی کوهنوردی(استان)ترجیحا تشکل هاوگروههای (غیرانتفاعی)چه چیز دیگریست؟

5-     رابطه آموزش کوهنوردی باتفکر در خود وانعطاف ناپذیر(گریزاز آموزش!)چگونه می تواند باشد؟

6-      کوهنوردی با کوچندگی (ییلاق ، قشلاق- ایلی ، چوپانی )- تفریحی(شکار...)- یاغیگری- حماسی- چریکی . چه نسبتی دارد؟

7-     انعکاس جان باختن وموفقیت (صعود)کوهنورد،کدام بیشتر است.چرا؟

8-     آیا با روی آوری به تشکل های بزرگتر کوهنوردی می توان مشکلات کوهنوردی استان را کم و سامان داد . یا باتشکیل گروههای بیشتر؟

9-     آیا فردگرایی در کوهنوردی راه ،وچه رابطه ای می تواندباآن داشته باشد ؟

10- آیا می توان کوهنوردی را تقسیم کردمثلا دولتی، غیر دولتی ،گارگری، غیر کارگری ،...چرا؟

11- رابطه کوهنوردی خانمها وآقایان در چیست ؟

12- اگر سایتی در استان اخبار صعودهای شاخص واتفاقات استانی کوهنوردی ،گروه ها را انعکاس دهد خوب است یانه چرا؟

13- چه سئوالات دیگری در این رابطه (کوهنوردی استان) ویاکوهنوردی می توانیم طرح کنیم؟


(با آرزوی بکارگیری روشهای مدبرانه وخلاق و ارتقاء سطوح برنامه ها...)

دی 92 – حسین صالحی