فدراسيون كوهنوردي وصعودهاي ورزشي جمهوري اسلامي ايران
هيات كوهنوردي و صعود هاي ورزشي استان گيلان
اصول مقدماتی امداد و نجات در كوهستان

تهيه، تنظيم و گردآوري : فرزين غلامين
مربي فدراسيون كوهنوردي و صعودهاي ورزشي ج.ا.ا
و با تشکر از آقای دکتر حمیدی و دکتر شاهبازی
مقدمه :
جمعیت هلال احمر و سازمان آتش نشانی سالهاست كه به عنوان متولیان اصلي امداد و نجات در سطح کشور فعالیت دارند. هلال احمر در فعالیتهای برون شهری و آتش نشانی در داخل شهرها عموماً در کنار سازمانهایی چون اورژانس به نیازهای مردم در حوادث رسیدگی می نمایند. طبیعی است این سازمانها از امکانات و بودجه مناسبی نیز برای فعالیتهای خود برخوردارند.
از جمله وظایف این سازمانها به منظور برنامه ریزی در امر امداد و نجات کشور و تعیین ردیف بودجه سازمانی ایشان، ارائه آمار حوادث با مشخص نمودن کلیه جزئیات می باشد که به صورت روزانه گردآوری شده و در پایان هر ماه در اختیار مراجع بالاتر قرار داده می شود. بدیهی است ارائه آمار نقش مهمی در برنامه ریزی آینده این نهادها دارد.
گذشته از اینکه هیچکدام از این سازمانها بر اساس آنچه در اساسنامه خود آورده اند وظیفه مشخصی در امداد و نجات کوهنوردان و حوادث كوهستاني ندارند، اما به فراخور نیازهای جامعه از این امر فروگذار نبوده و بنابر نیاز جامعه همواره در خدمت کوهنوردان و گردشگران کوهستان بوده اند. بدیهی است این امر مستلزم صرف بودجه و تخصیص منابعی بیش از منابع موجود دارد و طبیعی است آمار حوادث کوهستان نیز می تواند دولتمردان را ملزم به افزایش بودجه این نهادهای متولی امداد و نجات نماید.
در بحث حوادث كوهستان، بدليل حساسيت موضوع و فني بودن كار، در اكثر مواقع بهره گيري از نيروهاي كوهنورد در عمليات هاي جستجو و نجات اجتناب ناپذير بوده و در بيشتر مواقع عدم حضور كوهنوردان، شايد غير قابل تصور باشد.كوهنوردان بدليل تجربيات بالا در ورزش كوهنوردي و كسب آموزشهاي فني لازم ، معمولاً در اكثر عمليات هاي جستجو و نجات در كوهستان در كنا نيروهاي امددي فعاليت داشته و در اين خصوص كمك شاياني را به حادثه ديدگان ارائه مي دهند.

نمودار حوادث
تعریف جستجو ونجات Search and Rescue -SAR -
پيدا كردن و امداد رساني به افرادي كه در مخاطره افتاده اند و تسكين آلام و جراحات وارده بر آنها.
در خصوص عمليات هاي جستجو و نجات در كوهستان ، همواره بايد به سوالات و ابهامات زير پاسخ گفت :
1- متولیان اصلی امداد و نجات کوهستان چه ارگانهایی هستند؟
2- وضعیت فعلی امداد و نجات کوهستان چگونه است؟
3- برنامه های آتی امداد و نجات کوهستان برای بهبود وضعیت فعلی چيست ؟
4- علل عدم کارایی لازم نيروهاي امداد و نجات کوهستان در ایران چيست ؟
5- وضعیت تکنولوژی های جدید درمقايسه با وضعیت فعلی امداد و نجات کوهستان ایران چگونه است ؟
6- نقش امداد هلی کوپتر در امداد و نجات کوهستان ایران تا چه حد است ؟
7- علل عدم تمرکز در امکانات و نیروهای امداد و نجات کوهستان ایران چيست ؟
8- چرا در زمینه امداد و نجات کوهستان پراکندگی مدیریتی و تصمیم گیری وجود دارد؟
9- بر چه اساسی مناطق عملیات امداد و نجات مناطق کوهستانی تقسیم بندی می شود؟
10- چرا تقریبا همیشه عملیات امداد و نجات کوهستان با تاخیر غیرقابل جبران اجرا می شود؟
11- با توجه به تخصصی بودن این قبیل عملیات چرا سازمانی مستقل و با مدیریت مستقل و امکانات و تجهیزات حرفه ای بنام "سازمان امداد و نجات کوهستان" با اعتبار مستقل بوجود نمی آید؟
12- تا بجال چه ارزیابی منطقی از موثر بودن عملیات امداد و نجات و بموقع بودن آن در کشور انجام شده است؟
و بسیاری سوالات دیگر که نیاز به پاسخی قاطع و عملکردی دارد . . . .
اصول جستجو و نجات در هر شرایطی شامل مراحل ذیل است :
1- پيش طراحي : چگونگي دسترسي به مصدوم و مجسم كردن صحنه حادثه در ذهن .
2- آكاهي از حادثه : چگونگي وقوع حادثه و احتمال وقوع ديگر حوادث.
3- تدبير و برنامه ريزي : استفاده صحيح از تجهيزات موجود و مورد نياز احتمالي .
4- تاكتيك ها و راهبردها : هدايت نيروهاي عملياتي و تقسيم وظايف برحسب توانايي و تبحر افراد در موارد خاص.
5- تعليق : مرحله ايست كه نه عمليات به پايان رسيده و نه نجاتگر از صحنه حادثه خارج شده است .
6- انتقاد : انتقاد صحيح از افراد نجات گر پس از اتمام عمليات به صورت عملي و منطقي براي بهبود در روند كار جستجو نجات.

آمادگي های لازم يك نجاتگر در عمليات SAR
1- چابكي : قابليت انجام موفقيت آميز كارها حتي در صورت تغيير مسير اجرا (سرعت عمل بالا در تغييرات احتمالي).
2- انعطاف پذيري : قابليت و توانايي حركت در تمامي جهات همراه با استيل خوب بدني و قدرت كافي .
3- قدرت تحمل : قابليت انجام كارهاي شخص با ناراحتي و فشار فيزيكي.
4- قدرت بدني : توانايي بدني بالا براي نجاتگر در انجام امور محوله.
5-گذراندن دوره های آموزشی خاص : ارتقاء سطح علمی و عملی نجاتگران از اصول اولیه این حرفه می باشد.
مشخصات کلی یک امدادگر عملیات جستجو و نجات
مهارت،تواضع ، توانایی،صلاحیت،دانش فنی ،اشتیاق،توان بدنی بالا، قدرت تحمل زندگی در شرایط سخت


آفت های بزرگ عملیات جستجو و نجات
از کاربرد دو واژه من و خطا بپرهيزيد بدين معني كه:
به جاي كلمه من از كلمه ما استفاده كنيد، چون كار عملياتي به صورت گروهي انجام مي شود.
خطاباعث رفتار غير منطقي و گوشه گيري و تصميمات عجولانه در افراد نجاتگر مي شود.پس به طور كلي خطا به همراه احساس سرخوردگي هيچ جايگاهي در عمليات SAR ندارد.
تقدمها در عمليات هاي SAR
در عمليات جستجو و نجات ، سه نکته بر همه چيزهاي ديگر اولويت دارد:
1- حفظ جان نجاتگر(شما)
2-حفظ جان دوستان شما يا ديگر نجاتگران.
3- حفظ جان زخميها و مصدومين.
خطري كه جستجو و نجات را تهديد مي كند :
بزرگترين خطري كه ممكن است ما را در يك عمليات SAR تهديد كند این است که :
ندانیم چه چیزی را نمی دانیم
شرایط يك امدادگر ايده آل جستجو نجات
شرايط فردي كه قصد كار در گروه SAR را دارد، شامل موارد زیر است :
1- در يك تخصص خاص بي نهايت آموزش ديده باشد.
2- به محدوديت هاي خود اعم از جسمي و عملي شناخت كامل داشته باشد.
3- تمايل و اشتياق به كار تحت مديريت دست اندركاران را داشته باشد.
4- فكر روشني داشته باشد.
5- تمايل و اشتياق كار با ديگران را داشته باشد.
رعايت اصول زيراز سوي كوهنوردان و گردشگران مناطق كوهستاني ، در همه فصول سال الزامي است :
1-همراه داشتن پوشاک کافی ، اضافي و مناسب فصل.
2-آگاهی یافتن از وضعیت آب و هوایی کوهستان، قبل از صعود به ارتفاعات.
3-حساس بودن و توجه به روند تغییرات سریع یا آهسته؛ در وضعیت آب و هوای کوهستان.
4-آگاه کردن خانواده، نزدیکان یا دوستان؛ از جزییات زمانی و مکانی صعود و زمان برگشت.
5-استفاده از مسیرهای مشخص و پاکوب شده؛ جهت صعود و فرود.
6-زمان بندی مناسب جهت به پایان رساندن برنامه؛ قبل از تاریکی هوا .
7-به همراه داشتن وسایل ضروری کوهستان، شامل: داروهای شخصی، آب و مواد غذایی کافی، فلاسک آب جوش، وعده غذایی اضافه، کیسه زباله انفرادی، چراغ پیشانی همراه با باتری اضافه، سـوت، آینه، قطب نما، نقشه منطقه کوهستان، کیف کمک های اولیه، چاقو، کبریت، کارت شناسایی، کیت بقاء ، تلفن همراه و . . .
8-اشراف داشتن بر منطقه صعود؛ از لحاظ مسیرها و نقاط خطرناک (پرتگاه ها، مناطق بهمن خیز، مناطق با احتمال ریزش سنگ و ...)
9-خودداری از صعود انفرادی. همراه بودن با گروه و افراد مجرب الزامي است.
10-پرهیز از اجرای برنامه هایی که فراتر از سطح توانایی جسمی، فنی و روحی است.
11-خودداری از رفتن به ارتفاعات؛ تا ۷۲ ساعت پس از بارش برف (به لحاظ احتمال ریزش بهمن).
12-استفاده از لباس هایی با رنگ های واضح (قرمز، زرد و فسفری).
13-توجه به علائم هشدار دهنده، تابلوهای راهنمای مسیر، هشدارهای افراد مجرب، امدادگران و افرادی که از ارتفاع بر می گردند.
14-فراگیری آموزش های کوه نوردی در مراجع ذیصلاح و معتبر.
15-همراه شدن با گروه هاي مجاز و با تجربه ، همراه با حضور مربيان و پيشكسوتان ورزش كوهنوردي.
16-همراه داشتن شماره تماس نزدیک ترین ارگان های امداد رسان منطقه (اورژانس، هلال احمر و نیروی انتظامی).


شروع فصل زمستان و شيوع مشكلي به نام سرما زدگی :
با فرا رسیدن فصل سرما دوباره بیماریهای مربوط به این فصل اهمیت پیدا میکند. یکی از این بیماریها، آسیب به اندامهای انتهایی مثل انگشتان پاها، دستها، بینی و گوش است.یکی از روشهای دفاعی بدن انسان در مقابله با سرمای محیط این است که رگهای محیطی تنگ میشود تا حرارت بدن حفظ شود. برای جلوگیری از آسیب اندامهای انتهایی هر چند دقیقه یکبار رگها باز میشود تا خون جریان یابد و دوباره بسته میشود. زمانی که سرمای محیط شدید باشد و اقامت در سرما طولانی شود بدن انسان اندامهای انتهایی را فدا میکند تا بتواند از سرمازدگی و مرگ جلوگیری کند.

به این ترتیب رگهای محیطی یکسره منقبض میماند و اندک اندک خون کمی که در این رگها جاری است در مجاورت هوای سرد شروع به یخزدن میکند. اندام یخزده در ابتدا دردناک میشود و سپس بیحسی به آن اضافه میشود. رنگ اندام معمولا کبود و رنگ پریده است. نکتهای که باید به خاطر سپرد این است که کفش و لباس خیلی تنگ با فشار روی رگها میتواند این روند را تسریع کند.

اولین اقدام درمانی برای این بیماران رساندن سریع آنان به محیط گرم است. اقدام بعدی گرم کردن آرام اندامهای یخزده است. در این مرحله آنچه که اهمیت اساسی دارد، این است که هرگز نباید اندام یخزده را در معرض گرمای شدید و مستقیم قرار دهیم، زیرا گرمشدن اندام یخزده قبل از برقراری جریان خون باعث مرگ سلولهای عضو مبتلا میشود. ازطرفی به دلیل بیحس بودن اندام یخزده ممکن است سوختگی شدیدی بدون این که فرد متوجه شود در اندام مبتلا رخ دهد و آسیب را تشدید کند. نکته دیگر این است که هرگز نباید عضو یخزده را مالش دهیم.

هرگز نباید بدون داشتن امکانات کافی اقدام به گرمکردن اندام کرد. به عنوان مثال اگر در یک پناهگاه کوهنوردی با اقدام به گرمکردن آب شروع به درمان دست و پای یخزده یک مصدوم کنیم، ولی به دلیل اتمام سوخت نتوانیم درمان را تکمیل کنیم و اندامها دوباره شروع به سردشدن کند در این صورت آسیب بیشتری را به اندام مبتلا وارد ساختهایم.
بعد از مهیاشدن شرایط باید مایعی گرم با دمای 37 تا 40 درجه تهیه کنیم و با افزودن مداوم آب گرم و پایش مداوم با دماسنج، دما را در این محدوده حفظ کنیم. با غوطهور کردن اعضای یخزده در این مایع، اندکاندک جریان خون باز خواهد شد و عضو حیات خواهد یافت. البته کار به همین راحتی تمام نمیشود. جریان یافتن دوباره گردش خون درد شدید و طاقتفرسایی را موجب میشود که ادامه درمان را غیرممکن میسازد و در این شرایط فقط با مسکنهایی قوی میتوان کار را ادامه داد.

فرودهای پر حادثه :
بیشتر از 80 درصد آسیبهای کوهنوردی ، در هنگام فرود اتفاق می افتد. تجربیات ما از حوادث سالهای اخیر کوهنوردی و همیالیا نوردی هم همین مسئله را نشان میدهد، چه در کوهنوردان آماتور و چه در کوهنوردان حرفه ای که نمونه های بسیاری را نیز میتوان نام برد (دکتر بهالو، لیلا اسفندیاری و . . . و . . . و . . .) .ولی براستی چرا فرود حتی برای کوهنوردان حرفه ای و توانمند هم آبستن حادثه است؟
1- سبکبار بودن
بسیاری از کوهنوردان برای اینکه فشار کمتری را هنگام صعود به قله تحمل کنند و یا بتوانند سرعت حرکت بیشتری داشته باشند و یا گاه ضعف و نا آمادگی خود را بپوشانند با کوله باری سبک بدون به همراه بردن حداقل امکانات، اقدام به صعود بخصوص از کمپ های آخر و یا در صعود های یکروزه میکنند. این افراد بنا را بر این میگذارند که در مسیر هیچ اتفاق غیر منتظره ای رخ نخواهد داد. هوا خراب نخواهد شد، راه را گم نخواهند کرد، اتفاقی برای کسی نخواهد افتاد و ... و این یعنی سپردن سلامت و جان خود به احتمالات و قضا و قدر. بسیاری از این کوهنوردان به راحتی صعود می کنند و باز میگردند ،اما اگر کوچکترین تغیری ایجاد شود، راهی به خطا رفته شود، بادی بوزد، برفی بیاید، مه غليظ جلوی دید را بگیرد (که بسیار هم پیش می آید ) آنگاه ...
2- اعتماد به هوشیار ماندن هنگام باز گشت
بسیاری از کوهنوردان هنگام برنامه ریزی برای بازگشت به توانمندیهای خود در حالت عادی تکیه میکنند. توانایی هایی چون: قدرت بدنی، توان مسیر خوانی، توان نقشه خوانی، تجربه کوهنوردی و... در حالیکه بخصوص در ارتفاع در صعودهای سنگین در آب و هوای سرد و مخصوصا در هیمالیا به هیچ عنوان کوهنوردان نباید به هوشیاری و توان ذهنی و در نتیجه قدرت بدنی خود هنگام بازگشت اعتماد کنند، زیرا به دلایل متفاوت هوشیاری و توان ذهنی انسان در ارتفاعات بلند و در صعودهای سنگین به شدت کاهش یافته و تخریب میشود. آثار ارتفاع بخصوص در منطقه مرگ، طولانی شدن ماندن در ارتفاع، سرما وهایپوترمیا وعوارض آن، کمبود آب بدن ناشی از تعریق و فعالیت سنگین، کاهش شدید انرژی ناشی از فعالیت و بی اشتهایی و اشکالات تغذیه ای در برنامه ها که معمولا پیش می آید، تخلیه انرژی عواملی هستند که هرکدام به تنهایی برای از بین بردن هوشیاری انسان کافی هستند، حال اینکه در کوهستان و بخصوص در ارتفاعات بلند معمولا همه همراه هم میباشند و بخصوص آسیبهای ناشی از ارتفاع و کمبود اکسیژن و سرما و هایپو ترمیا به شدت باعث اختلال در قضاوت و زوال عقل و هوشیاری میشود. آنگاه انسان نه تنها نمیتواند از توانمندیهای خود بهره ببرد ، بلکه حتی نمیتواند در شرایط خاص و حتی عادی قضاوت درستی داشته باشد. هرچه زمان صعود بیشتر شود، هرچه به ساعات پایانی روز نزدیک شویم این مشکل بیشتر و حاد تر میشود و در نتیجه در هنگام فرود که معمولا پایان روز و پایان صعود است بسیار بیشتر به چشم می آید. باید به خاطر داشت که هوشیاری انسان در پایان یک صعود سنگین در باز گشت از هیمالیا نمی تواند چندان قابل اعتماد باشد.
3- اشتباه در مسیر خوانی
آنچه انسان از طبیعت هنگام صعود میبیند با آنچه هنگام فرود دیده میشود بسیار متفاوت است. به این علت گفته میشود در صعود همیشه پس از چند گام برگردید به پشت سر بنگرید و مسیر بازگشت را با خود مرور کنید .کوهنورد موفق کسی است که فرودش را از اولین لحظه صعود آغاز کند و در تمام مسیر حتی یک لحظه از اندیشیدن به بازگشت غافل نشود. بسیاری از دو راهی ها، پرتگاه ها، پستی ها و بلندیها و ... هنگام بازگشت است که دیده میشوند و اگر در راه صعود ارزیابی نشده باشند می توانند مشکلات بسیار به بار آورند.
4- صعود تا آخرین نفس تا آخرین لحظه
لذت رسیدن به قله، تلاش برای هدر نرفتن زحمات انسان، فکر کردن به عواقب و حرف و حدیثهای صعود نکردن، همه و همه باعث میشود که گاه کوهنوردان دل به دریا بزنند و تمام داشته هایشان را در راه صعود ورسیدن به قله صرف کنند و آنگاه هنگام بازگشت، با توجه به خطرات گفته شده، در پایان صعود و در پایان روز، خسته و با هوشیاریی کمتر از حد طبیعی ،وقتی که دیگر آن نیروی عظیم که انسان را به قله میکشاند جای خود را به خواب آلودگی و خستگی و بی حوصلگی میدهد ،به فکر بازگشتن بیفتند.
5- آثار روانی
همیشه رسیدن به قله انگیزه انسان را چند برابر میکند و این انگیزه بر بسیاری از چیزها و ناتوانی ها غلبه میکند اما هنگام باز گشت دیگر از آن انگیزه قوی خبری نیست. اندکی اشتباه، اندکی ناملایمت، کمی ناپایداری جوی میتواند انسان خسته و نه چندان هوشیار و سرمازده را به راهی بی باز گشت بکشاند.
در نتیجه :
شاید بتوان دلائل دیگری نیز به این مقوله ها برای خطر ناک بودن فرود اضافه کرد که مثلما همفکری دو ستان، همنوردان و اساتید گرامی میتواند به پربار شدن این مطلب کمک کند. اما بیاید برای همیشه یک بار دیگر به خاطر بسپاریم که بسیاری از حوادث کوهنوردی در راه بازگشت است که بوقوع می آیند. بیاید فرود را هیچگاه دست کم نگیریم. بیاید از اولین لحظه صعود به بازگشتن بیندیشیم. بیاید بکوشیم تا همه وقت و توانمان را بدون توجه به باز گشت صرف صعود نکنیم. بیایید یادمان باشد که کوهنوردی با سالم برگشتن است که به پایان میرسد. بیاید چشمهای نگران مانده بر در را که بازگشت عزیزانشان را به انتظار نشسته اند هیچگاه فراموش نکنیم.
خطر چیست؟
به شرایطی که گروه را از حالت عادي وطبیعی خود خارج کند خطر گفته میشود. اصولاً این حالت ناگهانی بوجود آمده و با آسیب رساندن همراه است. هیچ گاه نمیشود شرایط خطر را پیش بینی کرد. البته عملکرد خود انسان هم در بوجود آمدن این شرایط تاثیر دارد که این حالت از قبل برنامه ریزي نمیشود.
خطر عموما شرایطی است که دراثر ضعف یا عدم تشخیص در مراحل کنترل گروه بوجود می آید. گاهی خطر به حدي پیشرفت میکند که گروه را وارد شرایط اضطراري یا بحران میکند. لذا بایستی خطر را بدرستی شناخت و آمادگی کامل را براي مقابله بدست آورد.
انواع خطر
خطر به دودسته کلی تقسیم میشود :
الف) خطرات طبیعی ، یعنی خطرهایی که منشأ محیطی دارند.
کوهنوردان درمقابل خطرهایی که طبیعت منشأ به وجود آمدن آن ها است، هیچ توانی براي مقابله ندارند ،فقط میتوانندبا این خطرات کنار آمده یا ازآن ها بگریزند. اصولا انسان به تنهایی توان مقابله با خشم طبیعت را ندارد؛ چرا که یکی از ضعیف ترین موجودات در طبیعت است.
ب) خطرهایی که انسان در بوجود آمدن آن نقش مستقیم دارد. مانند: نداشتن دانش کوهنوردي، ریزش بهمن توسط انسان،پوشاك نامناسب، غذاي بد، ریزش سنگ، برنامه ریزي غلط، تصمیم گیري نادرست، کنترل نامناسب گروه و...
فلسفه دانستن خطر
دانستن خطر و ویژگی هاي آن درحفظ تعادل و برگرداندن شرایط عادي باتصمیم گیري هاي درست براي رسیدن به هدف لازم است.
ویژگی هایی که خطر با خود به همراه دارد عبارتند از:
1- تغییرات مکرر وضعیت 2- دنبال کردن اهداف شخصی درگروه 3-وجود تضاد و تعارض گسترده دربین اعضاء
4-ازبین رفتن هویت، باورها و ارزشها 5-برد و مبارزه با هر وسیله ممکن
6-یچیدگی وعدم اطمینان به محیط پیرامون واعضاء گروه 7-تغییر میزان مشارکت اعضاي گروه در کار گروهی
8- بوجود آمدن ابهام، شک و تردید
ازطرفی دانستن خطر براي انسان امتیازاتی را به دنبال خواهد داشت که عبارتند از:
1- درك صحیح ازشرایط حاکم برگروه 2- آمادگی برخورد با موانع
3- برگرداندن آرامش به گروه 4- کسب هدف ونتایج مورد نظر
5- مشکل گشایی از گره هاي کور 6- جایگزینی هدف و اولویت بندي دربرنامه
7- تلاش براي پیروزي
افرادي که خطر را نشناخته و ندانسته به سمت آن میروند براي خود شرایطی را فراهم میکنند که باعث بوجود آمدن نتایج جبران ناپذیري خواهد شد. مواردي که زمان خطر بوجود می آید همانند:
1- هدر رفتن انرژي و توان 2- تسلیم شرایط شدن 3- تنشهاي مداوم براي سازمان گروه
4- واپسگرایی 5- هدر رفتن منابع 6- شکست برنامه و اهداف گروه 7- عجز وناکامی
با دانستن خطر میتوان امیدوار بود درصد ریسک پذیري وموفقیت اهداف تعیین شده به بالاترین حدخود برسد.
اهمیت فراگیری عملیات احیای قلبی ریوی :
احیای قلبی ریوی یک مانور حیات بخش می باشد که بکمک آن تنفس و گردش خون فرد آسیب دیده حفظ می شود تا از نرسیدن مواد غذایی و اکسیژن به مغز او و مرگ مغزی در فرد جلوگیری شود.اغلب مردم از مواجه شدن با موقعیت اورژانس متنفرند البته این موضوع بیشتر به این سبب نیست که نمی خواهند، بلکه آنها نگرانند که ندانند چه انجام دهند .این مانور حیاتی می تواند بدون احتیاج به هیچ وسیله اضافی نیز انجام گیرد و انجام صحیح و به موقع آن جان انسانهای زیادی را از مرگ حتمی نجات می دهد.

آیا می دانید که چه بسا فردی که دچار ایست قلبی تنفسی شده است، با انجام صحیح مانورهای احیا قلبی تنفسی می تواند از مرگ حتمی نجات پیدا کند در مواردی مثل ایست قلبی , غرق شدن , خفگی , مصرف زیاده از حد مواد مخدر و مشروبات الکلی , احیای قلبی ریوی می تواند فرد را به زندگی باز گرداند.
اهمیت هلی برد درامداد و نجات کوهستان
امداد هلی کوپتر از ملزومات جدی امداد کوهستان است که متاسفانه جایگاه واقعی آن در کشور ما خالی است. نوع هلیکوپتر، خلبان ورزیده و امدادگران امداد هلیکوپتر هرکدام نقش مهمی در این میان بازی می کنند.بدلیل مفید بودن این وسیله در امر امداد و نجات و سرعت بخشیدن به عملیات ها ، لذا امروزه اکثر کشورها در به خدمت گرفتن این وسیله درناوگان امداد ونجات خویش دریغ نداشته و با افزودن بیش از پیش آن ، نظم و آرامش بیشتری را برای مردم به ارمغان آورده اند.
بدلیل بالا بودن هزینه های تامین ، نگهداری ، پشتیبانی ، تهیه قطعات ، قیمت بالای سوخت و . . . متاسفانه هنوز این وسیله آن جایگاه لازم را در بخش عملیات جستجو و نجات کشوربدست نیاورده و معدود وسیله ای هم که در برخی نقاط مختلف کشورمستقر شده است ، دچار تزلزل درکارکرد بوده و بازدهی لازم را ندارد.
توضیحاتی کوتاه در مورد برخی خصوصیات هلیکوپتر (برای آشنایی بیشتر )
1-این وسیله برعکس هواپیما قابلیت پرواز در اکثرمناطق جنگلی و کوهستانی وصعب العبور را دارا بوده و بدلیل امکان نشست و برخاست راحت تر نسبت به هواپیما ،کاربرد بیشتری در عملیات های جستجو و نجات دارد.
2-یکی دیگر از محاسن هلی کوپتر سرعت رسیدن به منطقه حادثه و انتقال سریع و به موقع مصدومان به مراکز درمانی می باشد.
3- هلیکوپتر بر عکس تمام وسایل پرنده دیگر،بوسیله نیروهایی کار میکند که در تضاد با هم قرار دارند و کوچکترین اختلالی در کارش موجب بروز یک فاجعه میگردد .
4- وزن برخواستن برای هر هلیکوپتر میزان مجازیست و پرواز با بیش از این وزن غیر ممکن است .
5- ملخ هلیکوپتر در هنگام چرخش حدودا 330 دور در دقیقه می زند بنابراین قدرتی نظیر یک گلوله شلیک شده رادارد و کوچکترین تماس با آن باعث آسیب شدید میگردد .
6- ملخ دم برای خنثی کردن گشتاور چرخش ملخ اصلی و سرعت چرخش آن حدودا 3برابر ملخ اصلیست .
7- سرعت گردش ملخ اصلی در تمام طول پرواز ثابت است و این زاویه حرکت ملخ است که تغییر میکند .
8- نیروی ایستادن در جا برای یک هلیکوپتر از نیرویی که برای پرواز نرمال استفاده میکند بیشتر است .
9- هلیکوپتر در حالت ایستا برای امداد مانند یک شئی معلق بسیار آسیب پذیر بوده و باد شدیدتراز 30 کیلومتر در ساعت یا حرکات پاندولی امداد گر یا بار خارجی میتواند باعث عدم تعا دل آن گردد.


کیت کمکهای اولیه یک وسیله ضروری برای هر کوهنورد
مزیت این کیت دارا بودن داروهاولوازم تخصصی و مورد نیاز در ورزش کوهنوردی و بیماریهای ارتفاع است. برخی ازلوازم و داروهای موجود در این کیت عبارتند از:
1- باند سه گوش
2- باند ساده 10 سانت
3- چسب کاغذی ضد حساسیت
4- گاز استریل
5- بتادین
6- چسب ساده زخم بندی
8- برخی داروهای ساده همچون : استامینوفن - متوکلوپرامید - استازولامید - پرل TNG - دیفنوکسیلات - دگزامتازون - . . . .
9- دفترچهاهنمای داروهای مصرفی
10-قیچی و پنس
11-چوب های کوچک مخصوص آتل بندی
12-تب سنج
13-پماد سوختگی
14-پماد و قرص ضد حساسیت
15-الکل ضدعفونی
16-وسایر ادوات و وسایل مورد نیاز به تشخیص کوهنورد

کیف بقا چیست؟
همیشه در برنامه های کوهنوردی علاوه بر وسایل کمک های اولیه، یک کیف بقا نیز همراه داشته باشید. محتویات این کیف معمولا با سلیقه افراد مختلف فرق میکند و هرکوهنورد به مرور زمان و با توجه به نیاز خویش قطعه ای را برآن می افزاید.اما آنچه که مسلم است یک کیف بقا حداقل باید شامل موارد زیر باشد:
تجهیزات ارسال پیام کمک مانند سوت و آینه ،تجهیزات مواقع ضروری مانند :چاقوی چندکاره و کبریت ضد آب و فندک و قطب نما و شمع ،تجهیزات برپایی سرپناه و کمپینگ اضطراری مانند :نایلون بزرگ و زیرانداز و پتوی نجات،غذا و تنقلات بسته بندی شده با عمر بالا،دیگر تجهیزات چند منظوره مانند : کاغذ و قلم، سنجاق قفلی، گیره کاغذ، نایلون، روزنامه ،تکه ای ابر، نی جهت آشامیدن،طناب نازک، مقداری نخ، نخ و سوزن ، مقداری مفتول فلزی نازک و . . . و . . . و . . .

چند گام اساسی بقا درکوهستان :
در شرایط اضطراری گامهای اساسی بقا در کوهستان را انجام دهید. در صورتی که هوا سرد نباشد، احتمال زنده ماندن شما هم بیشتر است. در این شرایط علاوه بر پوشاک، وسایل کیف بقا و دیگر تجهیزات، توانایی روحی و ارادۀ شما برای زنده ماندن نقش مهمی دارند.
ایجاد یا پیدا کردن یک جانپناه طبیعی یکی از مهم ترین اقدامات است. در شرایط اضطراری باید تا بهتر شدن یا روشن شدن هوا در جانپناه باشید. جانپناه در هوای بالای صفر می تواند یک حفرۀ سنگی، زیر درختان، یک نایلون بزرگ یا پتوی نجات که تمام سطح بدن را پوشش داده باشد، همچنین می توانید با کمک چاقوو مفتول فلزی، نایلون های بزرگ و نخ و سوزن و شاخه های درختان و ... جانپناه مناسبی درست کنید.
در هوای بسیار سرد و برفی، بهترین جانپناه یک حفرۀ برفی است. دمای داخل یک حفرۀ برفی را می توان در صفر درجه سانتی گراد ثابت نگه داشت که می تواند شما را در برابر خطراتی مانند سرمازدگی و یخ زدگی تا مدتی محافظت کند. البته مهارت تشخیص و ساخت انواع سرپناه به ویژه حفره برفی نیاز به آموزش، ابتکار و تمرین دارد.
بعد از ایجاد جانپناه، سعی کنید بدن خود را گرم و خشک نگه دارید، لباس گرم بپوشید، از کلاه و دستکش استفاده کنید. برف روی لباس و کفش را پاک کنید، با استفاده از کبریت، شمع یا الکل جامد و ... آتش روشن کنید. در صورت مصدوم شدن و نیاز به فوریت های پزشکی اگر وسایل کمک های اولیه همراه ندارید، با ابتکار عمل می توانید از لباس های خود به عنوان باند، از چوب های اطراف کوله پشتی یا باتوم برای آتل، و با چوب یا باتوم برانکارد درست کنید.
انرژی خود را در شرایطی که مسیر را گم کرده اید، در هوای نامناسب، زمان تاریکی و زمانی که خسته هستید هدر ندهید! بهترین تصمیم، اقدام درست برای ایجاد جانپناه است!
در شرایط بسیار سرد و نامناسب باید بدن خود را درجا حرکت دهید، نباید بخوابید. تحت هر شرایطی خود خودتان راگرم وخشک نگهدارید.
آشنايي با برخی از روشهای حمل و نقل مصدوم
جابه جائي يا انتقال مصدوم به روش مناسب از محلي به محل ديگر را حمل مصدوم
مي گويند .ايمني و راحتي حمل از اولين ملاحظاتي است كه بايد در مورد مصدوم رعايت شود، توجه داشته باشيد بي دقتي و عدم رعايت شرايط لازم در حمل باعث وخيم شدن وضع مصدوم خواهد شد.
بهتر است كمك هاي اوليه به مصدوم در محل حادثه انجام گيرد، مگر اينكه زندگي مصدوم يا كمك كنند ه در معرض خطر جدي ، مانندريزش آوار ، آتش سوزي ، هواي مسموم و … باشد. قبل از جابجائي مصدوم به ويژه چنانچه بيهوش باشد لازم است معاينه عمومي از قسمتهاي مختلف بدن وي بعمل آورده و اقدامات ضروري انجام گيرد.
عوامل مؤثر در انتخاب نوع حمل :
الف) وضعيت جسماني مصدوم از حيث آسيبهاي وارده .
ب ) وضعيت روحي و رواني مصدوم
ج ) وزن مصدوم.
د ) مسافت مسير پيش بيني شده و وضعيت آن .
هـ ) تعداد نفرات كمك دهنده .
و ) وسائل و امكانات موجود.
ز ) آمادگي جسماني كمك دهنده .
در شرايط زير بايد مصدوم را قبل از هر اقدامي منتقل كرد :
الف- وقتــي كه از محيط اطراف ، خطري متوجه مصـدوم باشـد ؛ مثـل خطـر ريزش كوه ، آتش سوزي ، جاده اتوبان و… .
ب- وقتي كه مصدوم صدمه شديد و تهديد كننده حياتي دارد و براي كمك رساني دسترسي به او مشكل است.
ج- وقتي كه مصدومي راه كمك رساني به ديگر مصدومين را كه حال خوبي ندارند مسدود كرده است.
نكاتي كه در حمل مصدوم بايد رعايت شود :
الف) اگر مصدوم گير كرده ، ابتدا اشيايي را كه مانع انتقال او هستند كنار زد تا بتوان به او امداد رسانيد.
ب ) هيچ وقت مصدوم را به زور از جايي به بيرون نكشيد، بلكه برايش راه باز كنيد.
ج ) اگر مصدومي آسيب ديدگي شديد و كشنده دارد حتي قبل ازاين كه او را از جايي كه گير كرده بيرون آوريد بايد كمك هاي اوليه را به او برسانيد.
د ) سعي كنيد مصدوم را به جاي امن ببريد و به او كمك برسانيد. در صورتي كه نوع عارضه معلوم نيست بايد فكر كنيد كه مصدوم شكستگي ستون فقرات دارد.
هـ ) درصورتي كه مصدوم زيرآوار يا اشيايي گير كرده ولي خطري متوجه او نيست و جراحت هايش شديد نمي باشد، ترجيحاً بايد منتظر گروه هاي امدادي بود تا او را منتقل كنند و در زمان انتقال سعي كنيد مصدوم تكان نخورد.
حمل آغوشي ( گهواره اي ) :
اين حمل بيشتر در افراد سبك وزن ، خصوصاً اطفال ، انجام مي گيرد. بدين منظور بايد يك دست خود را در ناحيه كتف ها و دست ديگر را زير زانوهاي مصدوم قرار داده . او را بلنـــد كنيد.

حمل كششي ( كشاندن ) :
حمل كششي به سه روش زير انجام مي گيرد :
الف ) حمل كششي مسلسلي :
اين روش براي افراد بهوش و بيهوش ، خصوصاً در آسيب ديدگي اندام ها مناسب است و براي مصدومين ميدان جنگ كه زير آتش تيربار دشمن قرار دارند نيز كاربرد دارد. در حالي كه مصدوم نشسته و يا به پشت خوابيده است، پهلوي او بنشينيد ، او را روي پاي نزديك تر خود بگذاريد و دست مقابل را دور سينه اش حلقه كنيد ، سپس او را با دست آزاد و پاي مخالف خود به طرف عقب بكشيد.

حمل كششي آتش نشان (سينه خيز) :
اين روش در مواردي مانند آتش سوزي كه اتاق پر از دود است استفاده مي شود و براي مصدوميني كه در شانه ها، بازوها و دست ها شكستگي نداشته باشند و مصدوميني كه وزن آنان از وزن كمك دهنده بيشتر باشد، به كار مي رود. دراين روش، در حالي كه مصدوم به پشت مي خوابد، مچ هايش را به هم ببنديد. سپس زانو بزنيد به طوري كه زانوهاي شما در دو طرف بدن مصدوم در زير بغل وي قرار گيرد. آن گاه دستان مصدوم را دور گردن خود بيندازيد و چهار دست و پا حركت كنيد و او را بكشيد.

حمل سینه خیز (حمل آتش نشان)
ح ) حمل كششي با پتو :
روش بعدي با كشيدن و لغزاندن مصدوم روي زمين صورت مي گيرد ، به اين ترتيب كه يا مصــدوم را روي يك پتو قرار داده مي پيچيم و سپس با گرفتن قسمتي از پتو او را روي زمين مي كشيم و يا با گرفتن لباس هايش او را از ساختمان خارج مي نماييم.
اين روش را روش گهواره اي گويند . در اينجا سر مصدوم در بين بازوان نجات دهنده پنهان و محافظت گشته و دست هاي نجاتگر در زير شانه هاي مصدوم طوري قرار مي گيرد كه كف دست به بالا نگاه كند. چنانچه مجروح بايستي پله هاي ساختمان را طي كند، نجاتگر ، او را به اين ترتيب به پايين مي لغزاند كه سر وي بطرف پايين قرار گيرد و بايد او را هرچه نزديكتر به سطح زمين و پله ها حركت داد.

روش حمل عصایی :
درافراد بهوش كه صدمه خفيفي ديده اند و مي توانند با كمك افراد ديگر راه بروند، خصوصاً افرادي كه ازيك پا صدمه ديده اند، بعد از آتل بندي و بيحركت كردن عضو، كمك دهنده بايد در سمت پاي سالم مصدوم قرار گرفته ، يك دست خود را دور كمر وي بگيـــرد و با دست ديگر، دست مصدوم را دور گردن خود حلقه كند. بدين ترتيب مصدوم مي توانــد با جهش به حركت ادامه دهد.

حمل كولي ( به پشت ):
در مواقعي كه مسافت طولاني باشد ومصدوم نيز در قسمت نخاع و احشاء آسيب نديده باشد، كمك دهنده دست هاي خود را از زير زانوهاي مصدوم عبور داده ، مچ دست هاي او را مي گيرد. درصورت بيهوش بودن، مصدوم مي توانيد مچ دست هاي او را با باند يا طناب ببنديد. حتي در حين عبور از بلندي مي توانيد مصدوم را با شال به خود ببنديد.

حمل يكدست و يكپا ( حمل به دوش ـ حمل آتش نشان ) :
حمل يكدست و يكپا در مسافتهاي طولاني براي افرادي كه آسيب جدي از قبيل شكستگي يا صدمات مغزي ندارند استفاده مي شود. اين حمل در بين آتش نشانها به منظور نقل و انتقال مصدومين و در بين ناجيان غريق جهت خارج نمودن هر چه بيشتر آب از معده و رية مغروقين درحين خروج از صحنه آسيب بكار مي رود.
نحوة عمل : امدادگر در مقابل مصدوم به صورت رو در رو ايستاده و پس از حفظ تعادل و گرفتن دست موافق مصدوم، سرخود را از زير بغل او برده و دست ديگر خود را ميان دو پاي وي قرار مي دهند و از زمين بلند مي كند دراين حالت سر مصدوم سرازير و دست و پاي موافق مصدوم در اختيار امدادگر مي باشد ( مطابق شكل ) .

توانايي حمل هاي دو نفره :
حمل هاي دو نفره به طريقه هاي مختلفي انجام مي گيرد كه چند نمونه آن به شرح زير مي باشد :
حمل دو مچ ( ايجاد جايگاه دو دستي ):
اين نوع حمل شامل ساخت يك نشيمنگاه راحت همراه با چفت شدن يك دست در زير و دست ديگر در پشت مي باشد. طبق شكل 1 روش كار به اين ترتيب است كه در نزديكي باسن مصدوم زانو زده و به آرامي وي را به حالت نشسته درمي آوريم و يكي از دستان خود را با دست كمك دهنده ديگر در پشت وي قلاب كرده تا بصورت تكيه گاه در آيد وسپس دستان ديگر خود را از زير ران او عبور داده تا در زير از ناحيه مچ به يكديگر قفل شوند و بعد به ترتيبي كه تعادل وي برهم نخورد به آرامي و همزمان شروع به بلند كردن مصدوم كرده و با جـايگزين كردن صحيح مصدوم روي دست وضعيت مطمئن و مناسبي براي حركت بوجود مي آوريم.
چنانچه مصدوم به هوش بوده ، مي توان نخست با درست كردن صندلي طبق شكل 2 و 3 مصدوم را سوار كرده وحركت داد كه در اين شرايط مصدوم با انداختن دست بدور گردن حمل كنندگان به حركت مطمئن و اطمينان كمك مي نمايد.

حمل سه مچ ( ايجاد جايگاه سه دستي ) :
در افراد هوشيار كه احتمال شكستگي در يك پا وجود دارد، دو كمك دهنده مقابل يكديگر مي ايستند و هر يك مچ دست راست خود را با دست چپ مي گيرد و در همين حال با دست راست خود، مچ يا ساعد دست چپ شخص مقابل را ميگيرد. سپس مصدوم را روي صندلي كه به اين شكل ايجاد شده مي نشانند و افراد بلند مي شوند وحركت مي كنند. دراين حالت براي اين كه احتمال شكستگي پا و يا بيهوشي وجود دارد، يك دست را براي نگه داشتـن پـاي شكسته و يا پشت مصدوم، آزاد كنيد. دراين صورت حالت سه مـچ بـه خـود مي گــيرد.

حمل چهار مچ ( ايجاد جايگاه چهاردستي ) :
اين حمل در مورد مصدوميني به كار مي رود كه آسيب جدي نديده اند و همانند حمل سه مچ مي باشد كه مصدوم را روي مچ دست ها كه حالت تكيه گاه پيدا كرده مي نشانند با اين تفاوت كه هيچ كدام از دست ها آزاد نمي باشد.

حمل زنبه اي ( حمل پس و پيش ) قطاري :
اين روش براي مصدوميني كه از ناحيه سينه و شكم مشكل دارند و همچنين براي عبور از گذرگاه هاي باريك و يا گذاشتن بيمار بر روي برانكارد استفاده مي شود . در حالي كه مصدوم دستانش را روي سينه صليب كرده است، يك امدادگر پشت سر او مي ايستد و قسمت بالا تنه را بلند مي كند و آن را با زانو نگه مي دارد. آن گاه دست ها را زير بغل او رد كرده ، مچ هاي دستش را كه بر روي صليب شده مي گيرد. نفر دوم بين پاهاي مصدوم و پشت به او مي ايستد و پاهايش را از زانوها مي گيرد و بلند مي كند. اگر اين كار براي گذاشتن مصدوم روي صندلي يا برانكارد انجام بگيرد بايد نفر دوم رو به بيمار باشد.

حمل با صندلي :
گاهي اوقات كمك دهنده مجبور است جهت حمل مجروح ازصندلي استفاده كند ، اگر بخواهيم يك بيمار سنگين وزن را روي صندلي بنشانيم بايد صندلي را روي زمين خوابانده، بيمار را با دقت بكشيم و روي صندلي قرار دهيم. در صورتي كه بيمار بيهوش باشد مي توانيم او را به صندلي ببنديم سپس به كمك شخص ديگر ، دوطرف صندلي و يا پشت وجلو آن را گرفته، حركت مي دهيم.
هنگاميكه قصد داريد مصدومي را كه بهوش است و صدمة جدي نديده است از پله ها بالا يا پايين ببريد يا از راهرو عبور كنيد، مي توانيد مصدوم را روي يك صندلي معمولي بنشانيد و با كمك يكنفر ديگر او را حمل كنيد. اما قبلاً توجه داشته باشيد كه بر سر راه عبورتان مانعي وجود نداشته باشد، يا خطري مثل ليز خوردن فرش در كار نباشد.
الف ) قبلاً صندلي را آزمايش كنيد تا مطمئن شويد كه به اندازه كافي محكم است و مي تواند وزن مصدوم راتحمل كند، سپس مصدوم را روي صندلي بنشانيد و او را با يك باند پهن به صندلي ببنديد روبروي يكديگر بايستيد، يكي جلوي صندلي و ديگري پشت آن.
ب ) شخصي كه پشت صندلي ايستاده بايد پشت صندلي و مصدوم را نگهدارد؛ و ديگري بايد پايه هاي جلوي صندلي را بگيرد. كمي صندلي را به سمت عقب خم كنيد . مصدوم را سر جايش محكم كنيد و سپس با هم صندلي را بلند كنيد.
ج ) بطوريكه روي مصدوم به جلو باشد به آرامي از راهرو يا پله ها عبور كنيد. اگر
پله ها يا راهرو به اندازه كافي پهن باشد مي توانيد هر كدام يك طرف صندلي بايستيد و با يك دست پشت صندلي و با دست ديگر قسمت بالاي پاية جلويي صندلي را بگيريد و مصدوم را حمل كنيد.

حمل صندلي چرخدار :
مي توان مصدوم را بوسيله صندلي چرخدار نيز انتقال داد و روش كار همان است كه درمورد صندلي معمولي گفته شد.
الف ) ترمزهاي صندلي چرخدار را بكشيد ( مي توانيد چگونگي كار را از خود مصدوم بپرسيد) و چيزي جلوي چرخها بگذاريد تا مطمئناً حركت نكند.
ب ) صندلي چرخدار را آزمايش كنيد تا دريابيد كه كدام قسمتها ثابت هستند ، دستة صندلي كه بازو روي آن قرار مي گيرد معمولاً متحرك است، و اگر بخواهيد از آن براي بلند كردن صندلي استفاده كنيد از هم جدا مي شوند. هرگز چرخ هاي آنرا نگيريد بلند كنيد ، بلكه پهلوهاي صندلي را بگيريد و با استفاده از قسمتهاي ثابت آنرا بلند كنيد .
توانايي بيش از دو نفره
حمل سه نفره
الف ) آغوشي : براي انتقال مصدوم از محيط خطــر ، بخصوص اگر مصــدوم بيهوش است و يا آسيب جدي ( مثل ستون فقرات ) ديده است ، مي توانيم سه نفره با دقت و آرامـش كـامل اقـدام بـه حمـل مصـدوم و يـا انتقـال وي بـر روي بـرانكارد نماييم . در اين روش ، مصدوم به پشت مي خوابد، سه امدادگر در يك طرف مصدوم و روي يك زانو مي نشينند يكي در كنار پاها ، يـكي كنـار لـگن ، و سومي كنار شانه هاي مصدوم قرار مي گيرند وهمگي دستانشان را زير مصـدوم مي لغزانند. هر سه به طور همزمان و با يك شماره ، مصدوم را روي زانوهاي خود بلنـد مي كنند. سپـس بـلند مي شوند و مصدوم را نزديك به سينه خودنگه مي دارند و به طور همآهنگ حركت مي كنند. پايين گذاشتن مصدوم نيز طبق شماره و به طريق عكس انجام مي گيرد.


ب ) حمل زيگزاگي : در اين نوع حمل ، دو نفر كمك دهنده در يك طرف مصدوم و يك نفر در سمت ديگر قرار مي گيرند و پس از گرفتن دست هاي يكديگر عمل انتقال را انجام مي دهند. براي مصدوميني كه آسيب جدي ديده اند نفر سوم مي تواند برانكارد را زير مصدوم بگذارد.

حمل چهار نفره يا گروهي :
الف ) حمل آغوشي : همانند حمل آغوشي يك نفره ، دو نفره و سه نفره انجام مي گيرد و اصطلاحاً به آن حمل پل گويند كه در شكستگي ستون فقرات به كار مي رود. دراين روش مصدوم را با همـآهنگي و دريك شماره ، حداكثر 20 سانتي متر از زمين بلندكرده ، برانكارد چوبي را زير او قرار مي دهند.

ب ) حمل با پتو : درمورد مصدوميني كه شكستگي فقرات دارند اگر بيش از 3 نفر در اختيار باشد مي توان حمل با پتو را با هماهنگي و با يك شماره انجام داد.

ج ) حمل برانكارد : مناسبترين وسيله براي جابجايي مصدوم درحمل هاي گروهي استفاده از برانكارد مي باشد كه توسط دو يا سه يا چهار امدادگر انجام مي شود.
ترتيب اجراء :
ـ پس از انتقال مصدوم بر روي برانكارد امدادگران در چهار گوشه برانكارد و به يك سمت به حالت نيم نشسته قرار مي گيرند.
ـ بصورت همآهنگ و همزمان برانكارد را از زمين بلند كرده وسپس حركت مي كنند.
ـ افرادي كه برانكارد را حمل مي كنند نبايد درحين حمل جاي خود را عوض كنند.
ـ برانكارد هميشه بايد افقي باشد ، حتي زماني كه از پله ها پايين يا بالا مي رويد.
ـ هميشه در حين حمل بايد پاي مصدوم جلو قرار بگيرد. مگر در موارد زير :
1) وقتي كه برانكارد را در آمبولانس مي گذاريم.
2) وقتي كه از مانعي عبور مي كنيم.
3) وقتي كه از شيب يا پله اي بالا مي رويم ؛ تا اگر مجروح افتاد، با پا بيفتد نه با سر.

گذاردن مصدوم روي برانكارد :
بطور ايده آل براي گذاردن مصدوم روي برانكارد پنج نفر لازم است. چهار نفر براي بلندكردن مصدوم و يك نفر براي آوردن برانكارد. اما مواقعي كه نفرات به اندازة كافي موجود نيست يا جا تنگ است، مي توان از روشهايي كه در آن دو يا سه نفر هم كافي است، استفاده كرد. انتخاب روش كار با شخصي است كه مسئوليت مصدوم را بعهده دارد و او بايد براي ساير حمل كننده ها روشن سازد كه چه كسي بايد چه كاري را انجام دهد وكليه رهنمودهاي لازم را به آنها بدهد.
درمواردي كه مي خواهيد مصدوم را از برانكارد برداريد و روي تخت بگذاريد، عكس دستوراتي را كه در زير مي آيد انجام دهيد.
گذاردن مصدوم روي برانكارد برزنت ـ ديرك :
الف ) برزنت را بشكل آكوردئوني از بالا و پايين تا كنيد ؛ سه تاي كامل در بالا و چهار تاي كامل در پايين بزنيد. با استفاده از فرورفتگي كمر برزنت را به زير مصدوم بلغزانيد.
ب ) هر نفر بايد يك پاي خود را روي تاي بالايي برزنت كه از پهلوهاي مصدوم فراتر آمده است، قراردهد. لباس هاي مصدوم را از كمر بگيريد و بكشيد تا خوب صاف شود و سپس با ملايمت تاي پاييني برزنت را باز كنيد و از زير باسن، رانها و ساقهاي مصدوم بگذرانيد و سپس تاي بالايي را باز كنيد تا تمام بدن مصدوم روي برزنت قرارگيرد و برزنت خوب كشيده شود.

ج ) از بـالاي سـر مصـدوم شروع كنيد و ديرك ها را از آستين برزنت عبور دهيد و آنرا با ميله هاي حائل محكم كنيد و برانكارد را با روش صحیح حمل كنيد.

منابع:
- سایت رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی اسلامی
_ وبلاگ آوای کوهستان
_ وبلاگ گروه کوهنوردی گیلانا
_ سایت انجمن کوهنوردان ایران