درك ما از مديريت چيست؟

بهروز شهبازپور – ناشر: انتشارات هزاره سوم انديشه - چاپ اول جزوه شناخت روحيات ملل تاليف: دكتر كيومرث فلاحي .
گرد آورنده: حسین صالحی -88
عنوان مطلب فوق در ارتباط با نوشتاری تحت عنوان : ضرورت تحول در مديريت تشكلهاي كوهنوردي- كه در صفحه 55 شماره 56 پاييز 88 فصلنامه محترم كوه بود،گرفته شده ، که ميتوان كلمه «درك» ضرورت را به این مطلب متین افزود. از درك شروع ميكنيم كه مختصر پس از شناخت كافي در شرايط اجماع و عيني ميتوان به آن دست يافت و سپس ضرورت ايجاد و تحول و... در اين رابطه مطالبي را از اساتيد به عاريه ميگيريم. تا بتوانیم در این زمینه خود را پیدا کنیم.

درمسیرشاه البرز- عکس از کیوان
روحيات ما: ابتدا درباره روحيات افراد گوناگون يا شرايط خود ويژهايي كه دارند، مدنظر قرار گرفته زيرا هر فرد، با توجه به درون مايه خود و آنگونه كه شكل پذيرفته كنش و واكنش خود را نسبت به پديدهها به ظهور ميرساند، و در نهايت درباره او قضاوت ميشود كه فردي اجتماعي است يا غير آن، البته به صورت كلي انسانها موجوداتي اجتماعياند. در ادامه اين مطلب نظرياتي درباره ملتها عنوان شده كه لازم است در برخوردها آن روحيات شناخته شود و در اين مختصر روحيات ايراني و تاثير آن در گروهها و سازمانها، و چگونه مديريت كردن است .ابتدا از نموداري كمك ميگيريم كه به ما ميگويد: انسان در يك محيط يا زيست بوم ، فرهنگي را ميسازد كه رفتار اجتماعي او را شكل ميدهد. رفتار اجتماعي به نوبه خود شخصيت فرد را هم رقم ميزند. منظور ما از انسان، انساني است كه اجتماعي است ( انسان را از ديدگاه فلسفي يا زيست شناسي و ... بررسي نميكنيم ) به دنبال موجودي اجتماعي هستيم كه ارتباط گراست.
بطور كلي ارتباطات انساني را ميتوان به سه دسته زير تقسيم كرد:
1- ارتباطات فردي: رابطهاي است كه شخص با خود برقرار ميكند. انساني كه نتواند با خود ارتباط برقرار كند با ديگران هم نميتواند ارتباط منطقي ايجاد نمايد. ( سخنراني، تصميمگيري، انديشه ،از اين نوعاند)
2- ارتباطات ميان فردي: اين ارتباط ، نوع رابطه ميان دو نفر است ، كه ميتواند با واسطه يا بي واسطه صورت بگيرد . ( مانند: ارتباط رودررو ، روزنامهنگاري ، چت اينترنتي و ...)
3- ارتباطات اجتماعي : ارتباط با يك جمع يا يك گروه است.
ارتباط ميان فردي و اجتماعي به نوبه خود به دو دسته تقسيم ميشوند:
الف) ارتباطات كلامي كه خود بر دو نوع است ، گفتاري و نوشتاري
ب) ارتباطات غيركلامي كه بازدو نوع است ، ارتباط حسي ، ارتباط فراحسي مانند هيپنوتيزم يا ارتباط عرفاني.
زيست بوم چيست؟
زیست بوم تنها آب و هوا نيست . موارد زير از اجزاي زيست بوم هستند: جغرافياي طبيعي و سياسي – اقليم سياسي نقاط- اقليم طبيعي ( جغرافياي طبيعي ، آب و هوا و كوير و كوهستان ) شيوه معيشت – ابزار (تكنولوژي) – روش (مديريت و تعليم وتربيت ) و بنابراين انسانها براثر برخورد با موارد فوق ، فرهنگي پيدا ميكنند كه نسل به نسل انتقال مييابد. كه در اينجا مختصري از الگوي فوق را در خصوص مردم ايران بيان ميكنيم و براي اين امر بايد به پيشينه، جغرافيا، اقتصاد، اين سرزمين بپردازيم . كه در نتيجه به خصائصي مانند بردباري، بينظمي، وا رهايي – و موارد ديگر از جمله شعار زور و زود ميرسيم. در اينجا براي اطلاع بيشتر در زمينه روحيات خودمان چند منبع معرفي ميگردد:
1- روح ملتها، آندره زيگفريد، ترجمه احمد آرام 2- خلقيات ما ايرانيان ، سيد محدعلي جمالزاده 3- روانشناسي اجتماعي ايرانيان ، دكتر علي محمد ايزدي 4- شهر خوبان، كيومرث فلاحي . حال يكي از نظرات درباره ايرانيان را نقل خواهم كرد:
شاردن سياح معروف دوران صفوي در سفرنامهاش نوشته است:
الف) پيش از هر چيز دلشان ميخواهد زندگي كنند و خوش باشند.
ب) باور ندارند كه عيش و عشرت را در حركت و تكاپو و كارهاي پرزحمت هم ميتوان به دست آورد.
ج) بسيار مخفي كار و ... هستند.
پ) بزرگترين ... عالماند.
هـ) در كارشان پرگويي و قسم و آيه را بسيار به كار ميبرند.
و) در ... و ... مهارت دارند.
در اين زمينه هم منابعي را برآشنايي نام ميبريم:
1- المقدمه ، ابن خلدون
2- ايران از نگاه ايراني ، مهرداد جوانبخت
3- بررسي فلسفه جامعه شناختي ايران، آن . لمبتون
4- سفرنامه ( تا پخته شود خامي...) منوچهر دانش پژوه .
علاوه بر همه اين منابع و موارد نقش فرهنگ قالب در جامعه و جهت آن ميتواند راهگشا باشد. و قطعا ميتوان نكاتي مانند علل جداييها و دوريها و عدم ارتباط در سازماندهي و تحول در مديريتها را با ملاكها و موارد خصلتي و روحيات سنجيد ولي نبايد تصور توقف داشت زيرا چه بخواهيم و چه نخواهيم نوعي حركت در جريان است كه نقش آفريني و مديريت ما در آن مفهوم خواهد داشت.
مفهوم مديريت: داستان تحول در تمامي عرصهها ابتدايي دارد و چگونگي روند و رشد آن موضوع و ماندگاري در نتيجه ايفاي نقش كارآمد آن ، قابل توجه و درك است . مديريت در دورانهاي گذشته به عنوان دانشي مستقل شناخته نشده بود و اغلب جزئي از مباحث سياست و فلسفه قلمداد ميشد. از مديريت تاكنون تعاريف متعددي ارائه شده از آن جمله «مهار عناصر تحت مسئوليت وزير دست ، به گونهاي كه تلاشهاي آنان براي تحقق اهداف سازمان هم آهنگ شود» يا « اتخاذ تصميم براي پيشبرد امور ، اخذ اطلاعات و تنظيم آنها براي اجراي برنامههاي سازماني» يا « هماهنگي همه امكانات و منابع از طريق برنامهريزي ، سازماندهي، هدايت و كنترل، به گونهايي كه اهداف مشخص محقق شود»
اما جامعترين تعريف ارائه شده از مديريت، مديريت را فرآيندي ميداند طراحي شده براي رسيدن به اهداف سازماني با استفاده از منابع فرآيند مديريت شامل برنامهريزي، سازماندهي ، كنترل و هدايت است. منابع نيز شامل منابع انساني، مالي، فيزيكي و تكنولوژيكي است . اما مديريت علاوه برمسائل نظري مسائل ميداني را با توجه به استراتژي جمع و گروه و ارتباط تنگاتنگ و حركتهاي مشترك را طلب ميكند، به رخ كشيدن نظر خود و فقط نظرات خويش را منشورهاي دانش مديريت دانستن، و واكنشهاي قابل انتظار ديگران را حمل بر توطئه چيني عليه خود دانستن راه به جايي نخواهد برد...
تنها كافي است يك نگاه به آيينه كوچكي كه غبار نگرفته است بنمایند! تا ...
تصوير واقعي تر را به وي بنماياند . اما كو آينه؟