درمسیر میج، حوادث و یاد آوری ها

ارسالی از : حسین صالحی

روستای میج از چشم انداز هفت چشمه – عکس از ح صالحی


قسمت اول :

هنوز هوا تاریک نشده بود ، ... اولین گردنه مرتفع غربی، شرقی خشچال در البرز غربی به سمت شمال ، - پس از صعود تا نزدیک قله از یال غربی به طرف شرق ودر مسیر پیچیده و دست به سنگ و فنی - (( اگر فنی بودن را از زاویه نظام درجه بندی کوههای ایران در نظر بگیریم، که سه عامل را مد نظر دارد، مانند : 1- ارتفاع 2- سختی 3- مدت زمان صعود. را در برمی گیرد - دررابطه با مورد(ارتفاع )،این قله طبق نشانگر GPS مچی حدود 4000 ومنابع دیگر حدود 4180 متر را نشان می دهند - از نظر( سختی ) هم این مسیر در ردیف C یعنی صعود در برخی از بخش ها توام با سنگنوردی و لزوم حمایت نفرات می باشد. خوانده می شود – همچنین  ازنظر( زمان صعود ) ا ز ارتفاع حدود 1800 متر از دریاچه اوان و روستای اوان ( یکی از روستاهای الموت شرقی در استان قزوین)

 

دریاچه اوان از روستای اوان – عکس- ح صالحی

یک روز کامل را شامل می شود یعنی از این نظر در ردیف درجه 2 تلقی می شود. (البته چگونگی زمان هر صعودی بستگی کامل به سطح آمادگی وتعداد نفرات ... دارد) در این قسمت اشاره می شود که درجه بندی کوهها و نظام درجه بندی کوهنوردی نیاز به توضیح و بحث مفصل تری دارد ولی طبق اسناد موجود اولین دوره های درجه بندی صعود به سال 1900 میلادی بر می گردد. که امیل زیگموندی اولین نفری بود که از طبقه بندی سختی مسیرهای صعود سخن گفت... اما در کنار نظام های درجه بندی کوهنوردی دراینجا، جا دارد که به نظام درجه بندی یوسه میتی (Y D S یا A S U )یا ولز نباخ ...اشاره کرد*و............


حال به ادامه بحث صعود و ادامه مسیر می پردازیم – که برای عبور از این قسمت سنگی (یال غربی) به قله نیاز به زمان بیشتر و طناب و حمایت، هست، ... ما از نقطه ای در حدود 30 دقیقه مانده به قله برگشته و خود را به  گردنه و ادامه مسیر می رسانیم ،از پشت گردنه سرازیر و راه شمال را درپیش داریم –

 

قله خشچال نمای شمال به جنوب – عکس از ح صالحی

روز اول  برنامه است ، ساعت از پانزده عصر در اواخر خرداد گذشته است . سرازیری را بطرف شمال شرقی و در راهی پاکوب ادامه می دهیم و به کاسه دامنه شمالی قله می رسیم با نگاهی به سمت جنوب عظمت قله و دیواره های ستون مانند و یخچال هایش خود را، ستبرتر نشان میدهد. با عبور از چند تکه برفی در مسیر و گذر از چند آبریز و چشمه و علفزار دوباره کاملا در جهت شمال قرار گرفته و در دوردست و پایین راهی پاکوب ما را به خود می خواند ، در بلندیهای شمالی، قله بلور کوه و در سمت چپ و دورتر نمایی از قله بزاکوه دیده می شوند. مدتی در حدود یک و نیم ساعت راه رفته ایم و ناگهان راه کم رنگ و در میان علفها گم می شود ولی همچنان به سمت راست و بالا ادامه می دهیم که باید به چپ و به طرف راهی که از دور دیده بودیم می رفتیم. بلورکوه همچنان در چشم انداز بود و در دره های شمالی جبهه ای از مه لم داده و گاهی از دره ها به طرف بالا دست درازی می کند. به پیمایش مسیر در هوای خوب ادامه می دادیم با اینکه تصمیم گرفتیم تا ساعت حدود30/19  ادامه، تا در جای مناسب، که به آن هم رسیدیم، توقف کرده، شبمانی داشته باشیم، ولی توقف نکرده و خود را به پشت گردنه یک قله فرعی رساندیم. کمی به پشت گردنه سرازیر شدیم. زیراندازها را کنار راهی کم رنگ پهن کردیم. کوله ها را خالی کردیم و غذایی آماده کردیم، با نگاهی به آسمان ابرهای کمی از جنوب به طرف شمال در حرکت بودند هوا رو به تاریکی می رفت ... ازجنوب چند نور برق دیده شد. تصمیم گرفتیم از این محل پایین تر برویم، تا جمع وجور کنیم هوا تاریکتر و ماه به زیر ابر، و  مه نیز موفق شده به ما نزدیک شود، برای کم کردن ارتفاع چاره ای جز رفتن به داخل مه نداشتیم. حرکت کردیم و رعد و برق با ما همراه شد چراغ پیشانی را خاموش کردیم آرام در سرازیری در داخل مه و علفزار پیش رفتیم و توانستیم چند سنگ را با ارتفاع در حدود 3-2 متر نزدیک خود ببینیم رعد و برق بیشتر و صدایش بزرگتر شده بود اینجا چاره ای جز توقف نبود. میان چند سنگ و بین دو تای آنها که از هم دومتر فاصله داشتند و سطح زمین شیب دار، زیر انداز را پهن کردیم (در حالی که بر اثر مه زمین کمی خیس بود ) باتون ها را با فاصله یک متر ازخود قرار دادیم کوله ها نزدیک بودند – رعد و برق ادامه داشت و قطره قطره باران پراکنده، برای آنکه کوله ها خیس نشوند آنهارا زیرمان قرار دادیم پس از چند دقیقه تصمیم گرفتیم به علت لوازم فلزی داخل کوله ها آنها را از خود دور کنیم و در حدود سه متری کوله ها را عمودی پای سنگ بزرگ دیگری به همراه باتونها قرار دادیم. نایلون مستطیل شکل نازکی به طول دو متر و با عرض یک متر که داشتیم آماده کرده، در تلاطم ابرها و رعد و برق، تگرک شروع به باریدن کرد کنار هم نشسته و نایلون را بالای سر نگه داشته سعی می کردیم خود را بیشتر جمع و به هم بچسبانیم اما پس از چند دقیقه بارش تگرگ و ضربات ناشی از آن به سر نگران کننده شد ولی قابل تحمل بود تگرگ با رعدوبرق توام شده و برق های آتشین از زیر نایلون دیده می شد ناگهان از قسمت زیر ورود تگرگ به روی زیر انداز باعث خیسی بدن شد، کمی خود را جا بجا کردیم واین بار پشت به پشت هم قرار گرفته و شانه ها را بهم چسبانده دو سر نایلون را روی زانو و دستها را از قسمت آرنج طوری قرار دادیم که ریزش آب وارد آستین نشود پس از حدود  ده دقیقه بارش شدید و سپس کمی فروکش کردن در حال نگرانی به فکر جابجا شدن و جای دیگر و حرکت افتادیم به کجا ! بطرف پایین تر، در این شرایط رعدو برق با فاصله و ادامه دارد برای جابجا شدن دوباره بطرف پایین تر باشرایط دید کم... وادامه مسیر! از میان علفزارهای خیس وچشمه، تگرگ زیر پا و مه و خستگی به پایین و سپس به سمت راست دره و در میان دید کم شیبی را بالاتر رفته دوباره چند سنگ دیدیم و تا صبح در محلی که مساحتی کمتر از یک متر داشت و فقط جای نشستن بود توقف کردیم – تا صبح با خیسی و بی خوابی و لرزش صبر کردیم با لباسی که نمدار شده بود. نفوذ سرما در بدن، صدای لرزگاه و بی گاه دوستم ( که بر روی همین زمین کم عرض در کیسه نازک دراز کشیده بود و فقط سر و تنه اش روی زمین جا میگرفت و قسمت پایش در شیب و در هوا بود.)  شنیده می شود و نعره کشیدن و گاهی زمزمه و سپس پرسش که: فلانی چطوری؟ خوابیدی؟ من که روی زمینی پله مانند زیرانداز گذاشته و رویش نشسته ام به سنگ تکیه داده ام درحالی که کلاه کاپشن را به سر کرده. هم تاریکی است هم مه فقط نگاه می کنم. گاهی پلک هایم سنگین می شود، با خود می گویم باید جابجا شویم و به طرف بالاتر حرکت کنیم شاید جای صاف تر و بدون مه پیدا کردیم ولی دیگر جابجا شدن در این تاریکی و شیب تند و سنگی و خستگی و دید کم ، به خود اجازه ی حرکت نمیدهیم. قسمتی از نایلون را پشت سر و بقیه را در امتداد بدن قرار داده و سعی میکنم گرمای قسمت روی بدن را حفظ کنم، مه نشسته بر روی نایلون و  خیسی بخار داخل در قسمت های تماس به لباس خیس شده است. چند بار تا مرحله ی چرت رسیدم و دوباره بیدار شدم. بالاخره سرما و لرز به من هم رسید. هوا صاف شده واز زیر نایلون مشخص وروشن است، ساعت از یک نیمه شب گذشته است ستاره ها دیده می شوند ،مهتاب هم هست مه به انتهای دره در مناطق پست تر رفته و آرام گرفته است . باید مثانه را خالی کرد . لرزیدنم شروع می شود روکش روی کوله که پای سنگ است از خیسی برق می زند – کیسه خواب را  تاکنون در نیاورده ام پس از پیدا کردن جایی با فاصله 3متر از دوستم که می توانم خود را جمع کرده و دراز بکشم، کیسه خوابم را بیرون می آورم، کیسه خشک است! زیر انداز نازک را پهن می کنم و کیسه را آماده، با کفش وارد آن می شوم و زیپ را بالا می کشم . بهتر شد!. صبح با صدای دوستم در روشنایی هوایی صاف با بدنی کوفته بیدار می شوم ، نمی دانم دیشب چه بسر اوآمده است...لوازم را جمع می کنیم و بدون صبحانه شیب را کمی با دور زدن بالا و به روی یال می رسیم ،پس از طی مسیر تا دره ای کم عمق و راه در هوای صاف به پیش  می رویم. مه همچنان در چشم انداز دور، در دره خوابیده است و به نظر ادامه راه چه دور از دسترس  و طولانی.

درمسیر ... –  قله بزاکوه در چشم انداز– عکس- ح صالحی

اما با حرکت در مسیر و ادامه راه برای رسیدن به جای مناسب برای توقف در حرکتیم ، پس از رسیدن به کنار رودخانه در جهت شمال با استراحت و تغذیه نیرو گرفته وسپس با عبور از دشتی مه آلود که بطرف پایین شیب دارد و پر از گیاه ( کما؟ )ست و بدن را خیس می کند، ارتفاع این گیاه در اطراف این مسیر به بیشتر از یک متر می رسد.

دشت کما در مه – عکس - ح صالحی

درمیان پاکوب  علفزار کما و سکوت آرامش بخش ،که گاهی با صدای خواندن پرنده کوچکی، بر اشتیاق ولذت ما می افزاید، صدای دیگری نیست. اما باید از این مسیر دل کند ... پس از مدت نه خیلی دراز به دشت چمنی بازی رسیده ... و ناگهان در روبرو و پایین دست دشت ، رودخانه و تک کلبه شیروانی سر، مزرعه لوبیا و گلپر در مه رقیق، زیبایی و زیبایی و پیوند این همه با کشت و کار و زندگی ...

 

مزرعه لوبیا و گلپر- عکس – ح صالحی

در مه کم رنگ، پس از عبور از دشت و رودخانه، از راهی پاکوب به سمت چپ، در جهت حرکت آب رودخانه، با زمانی در حدود 20 دقیقه خود را به روستای میج می رسانیم.- حال به فکر ساعت می افتیم و زمان 11 قبل از ظهر را نشان می دهد ...


قسمت دوم یادآوری ها:


بطرف میج عکس از ح صالحی


شاید همیشه نتوان همه تجربیات را بکار بست وهمه عوامل ولوازم اجرایی یک برنامه را تهیه ودر دسترس قرار داد ، بسیاری از عوامل مانند سهل شماری و...که خود باعث دشواری واخلال وبحران دربرنامه میگردد را مرتفع کرد . لذا بازهم یادآوری ومرور، ویا به قولی ماهیت وذات این ورزش(کوهنوردی) مواردی را در حین حضور در طبیعت با خود دارد که با آنها مواجه خواهیم شد... اما در این یاد آوری وبیشتر برای این برنامه  این چنین می گویم : مکان مناسب را دو ساعت قبل از غروب برای شب مانی انتخاب کنیم – محل توقف را کمی پایین تر از گردنه در نظر نگیریم ، بلکه فاصله از گردنه را در حد 100 متر در نظر گرفته وسپس در جای مناسب توقف کنیم- در هنگام رعد و برق خونسردی خود را حفظ کرده به همراهان آرامش دهیم – در مواجهه با خطر انرژی خود را با جابجایی وفرار وپیمایش بی هدف وناشناخته از دست ندهیم- مکان مناسبی را که پیدا کرده اید یا پیدا می کنید در اولین فرصت تا بهبودی وشرایط دیگر توقف کنید- در شرایط رعدوبرق خیلی به طرف دره پایین نرویم خصوصا زمانی که دره ها مه آلود ،خیس ، علفزارو شب هنگام است- در صورت نداشتن چادر از نایلون وپتوی نجات ودر صورت داشتن چادر ومشکل در برپایی آن از آن بشکل بارانگیر یا خزیدن به زیر آن استفاده کنیم- بعلت سرد تر بودن مناطق مرتفع تر با کشیدن نایلون (5/1-5/2متر) به سر وبدن خود به طریقی گرمای بدن را حفظ کنیم – پس از توقف در شرایط بحرانی مانند رعدوبرق وتگرگ وتاریکی ومه وسردی هوا از تغذیه انرژی زا وگرما بخش در دسترس استفاده کنیم- کوله ها ولوازم فلزی ، کلنگ ، باتون...را با فاصله از خود  قرار دهیم – زیرانداز را در زیر خود قرار داده ونشسته در اشکال مختلف در حین خونسردی وهوشیاری، خود را حفظ وحداقل بطریقی استراحت کنیم- در فرصت مناسب وبهتر شدن هوا ومشخص کردن مکانی مناسب تر ودر دید رس اقدام کنیم- لباس های خیس خصوصا جوراب خیس را با حوصله تعویض کنیم تا پاها وکف آن که در کفش است در  دراز مدت با خیسی حالت چروکیدگی ودرد نگیرد- قبل ازمواجهه بعضی از لوازم را آب بندی کنیم خصوصا کیسه خواب – زیرانداز تاشو با ضخامت 2سانت (عایق)مناسب برای رطوبت وخیسی همراه داشته باشیم- از پاکوب های مشخص تر جدا نشویم ، پاکوب طولانی تر درست تر به مقصد می رسد واز راه های کوتاهتر ونامشخص تر بهتر است- جهت کلی مقصد را چندین مرتبه مرور کنیم ، برای ادامه راه از کوه های شناخته شده وآشنای منطقه که ازدور دیده می شوند برای سنجش موقعیت کمک بگیریم ... آنجا برو که لرزش هر شاخه گاه رقص ،

ازخنده سپیده دمان گفت وگو کند .  آنجا برو که جنبش موج نسیم و آب ،     جان را پر از شمیم گل آرزوکند...شعر از (محمد رضا شفیعی کدکنی)


به امید صعود های لذت بخش

خرداد 1392 حسین - صالحی


توضیح و منابع :

*میج یکی از روستاهای (اشکورات) ودراستان مازندران نزدیک روستای کلا  قرار دارد وجاده اش خاکیست .

*  طرح درس کارآموزی کوهپیمایی – درجه بندی(ویژه مربی )ویرایش هفتم آذر ماه 1386.

- زمان  برنامه  5/2 روزه